بازگشت
ولادت با سعادت و گزينش نام امام كاظم (ع)


حكومت اموي آخرين لحظه هاي عمر خود را مي گذراند و نفسهاي آن به شماره افتاده بود كه هفتمين ستارهء درخشان برج امامت و نهمين در گرانمايهء عترت و طهارت، در دودمان پاك و رفيع امام صادق (عليه السلام) ديده بر جهان گشود.




تولد او نويد تازه اي به جهان علم و معنويت بخشيد و نور اميد و سعادت را در دلها روشن ساخت، محلي كه اين نوزاد در آن پا به جهان نهاد آرامگاه مادر بزرگش «آمنه (س)» مام گرامي پيامبر اسلامي (عليه السلام) موسوم به «أبواء» است كه هنگام مراجعت از سفر حج امام صادق (عليه السلام) به و قوع پيوست.







تولد اين نوزاد پدر عاليقدرش امام صادق (عليه السلام) را بسيار شادمان و خوشحال ساخت و به افتخار آن سه روز اطعام، و به مردم عقيقه و و ليمه داد.




مادرش بانو «حميده» اندلسي است كه در فضيلت و تقوي و شايستگي و لياقت، كم نظير بود. تولد اين نوزاد پدر عاليقدرش امام صادق (عليه السلام) را بسيار شادمان و خوشحال ساخت و به افتخار آن سه روز اطعام، و به مردم عقيقه و و ليمه داد.




نامي كه براي اين كودك انتخاب گرديد «موسي» بود كه تا آن روز در خاندان رسالت سابقه نداشت ولي در متن تاريخ دين، سابقهء ممتدي داشت، چون آن نام تجديد كنندهء و ياد آور مجاهدتها و تلاشها و بتشكنيهاي موسي بن عمران (عليه السلام) پيامبر اولوالعزم و عاليقدري بود كه امتي را از ضلالت و گمراهي نجات بخشيد و در برابر طاغوت عصر خود ايستادگي و پايداري نمود تا او را به زانو در آورد. ميلاد با سعادت آن حضرت به اتفاق اغلب سيره نويسان روز يكشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجري به و قوع پيوسته است. او تحت تربيت ها و مراقبتهاي خاص پدر، و با نوازش ها و مهربانيهاي مادر، مراحل كمال را پيمود و مدت بيست سال از دوران زندگي پدر عالي مقام خود را دريافت و از محضر پر فيض و از مكتب آموزنده و فياضش بهرهها جست.




او هر روز شاهد ازدحام دانشجويان و طالبان علم و كمال بود كه از هر سوي شهر و ديار و از هر نقطهء كشور وسيع اسلامي، عازم درك محضر امام صادق (عليه السلام) بودند و مي خواستند در مسائل گوناگون او را مورد سوال و پرسش قرار دهند تا از علوم و دانشهاي او، استفاده ها و بهرهها برند و گاهي در محضر او، مناظره ها و مباحثاتي در زمينهء مسائل توحيدي و كلام و قضا و قدر و امامت و نبوت... صورت مي گرفت و او ناظر اين گونه جلسات و اين نوع مباحثات و گفتگوها بود.




بيست سال تمام در محضر پدر از كمالات و حكمتها و از علوم و دانشهاي سرشار او بهره و ر و خود را براي قبول مسئوليت خطير و سنگين الهي آماده تر مي ساخت.


نامي كه براي اين كودك انتخاب گرديد «موسي» بود كه تا آن روز در خاندان رسالت سابقه نداشت


صفات و مشخصات ظاهري




او هر چند شخصيت فرد با انديشه و افكار و آراء و اثار او است نه با صورت و سيما و صفات ظاهري او (1) ولي به عنوان اينكه نيم رخي از چهرهء ملكوتي آن نوزاد اسلام را به طالبان و علاقه مندان او نشان دهيم بر روال آنچه سيره نويسان نوشته اند با اندك تغيير لفظي در زير مي آوريم تا همراه تصوير ذهني يك تصوير عيني نيز از آن بزرگوار داشته باشيم.




مورخين در اين باره چنين ثبت كرده اند كه او «داراي قامت معقول و اندام مناسب و زيبائي بود صورتش گندم گون و نوراني، رنگ مويش مشگي و انبوه، چهره اش با صفا و ملكوتي، فاصله دندان ها گشاد و كتفهايش باز و گسترده، بدنش لاغر و باريك بود و به نحوي در هاله اي از ابهت و جلال قرار داشت كه فروغ روحانيت و جلوهء معنويت از سيماي بهشتي او نمودار و تابان بود».




تلاوت آيات قرآن او با آن زمزمههاي حزين و آواي دلربا، براي اهل نظر جهاني از لطف و صفا مي آفريد كه هم لذتبخش بود و هم انسان ساز.




هميشه زير لباس خود پارچه اي از پشم خشن مي پوشيد ولي لباس روئين او گرانبها و فاخر بود. او هميشه توصيه مي كرد كه لباس تميز و زيبا بپوشيد و قناعت در لباس را روا نمي شمرد و مي فرمود: «جد بزرگوارم علي بن الحسين (عليه السلام) هميشه لباس فاخر مي پوشيد كه گاهي قيمت آن از پانصد درهم هم بالاتر بود و عباي گرانبهائي داشت كه معمولا به پنجاه دينار ابتياع مي فرمود سپس در تعقيب توصيه ي خود اين آيه را تلاوت مي فرمود: «قل من حرم زينة الله التي أخرج لعباده و الطيبات من الرزق». (2) «بگو كي و كدام آئين، لباسهاي زيبا و غذاهاي گوارا و مطبوع را بر مردم حرام كرده است ؟» (3)





***

1. از سخنان معروف رضوان جايگاه مرحوم كاشف الغطاء (رضوان الله تعالي عليه) است جائي كه مي فرمايد: الأنسان، آرائه و افكاره، لاصورته و اعضائه. آئين ما، ص 44 از انتشارات نسل جوان.



2. سوره اعراف، آيه 32.



3. المجالس السنيه، ج 2، ص 523 و ديگر منابع مربوط.