بازگشت
شغل هاي نكوهيده


الإمامُ الكاظمُ عليه السلام جاء رجلٌ إلي النبيّ صلي الله عليه و آله فقال : يا رسولَ اللّه ِ قد عَلَّمتُ ابني هذا الكتابَ ففي أيِّ شيءٍ اُسَلِّمُهُ ؟ فقالَ ـ : سَلِّمْهُ للّه ِ أبوكَ ، ولا تُسَلِّمْهُ في خَمسٍ : لا تُسَلِّمْهُ سَيّاءً ، ولا صايغا ، ولا قَصّابا ، ولا حَنّاطا ، ولا نَخّاسا .فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، وما السَّيّاءُ ؟ قالَ : الذي يَبيعُ الأكفانَ ويَتَمَنّي مَوتَ اُمَّتي ، ولَلمَولُودُ مِن اُمَّتي أحَبُّ إلَيَّ ممّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ ، وأما الصائغُ فإنّهُ يُعالِجُ غَبنَ اُمّتي ، فأمّا القَصّابُ فإنّهُ يَذبَحُ حتّي تَذهَبَ الرَّحمَةُ مِن قَلبِهِ ، وأمّا الحَنَّاطُ فإنّهُ يَحتَكِرُ الطَّعامَ علي اُمَّتي ، ولَأن يَلقَي اللّه ُ العَبدَ سارِقا أحَبُ إليَّمِن أن يَلقاهُ قدِ احتَكَرَ طَعاما أربَعينَ يَوما . وأمّا النَّخّاسُ فإنّهُ أتاني جَبَرئيلُ عليه السلام فقالَ : يا محمّدُ ، إنَّ شِرارَ اُمَّتِكَ الذينَ يَبيعُونَ النّاسَ .

***

امام كاظم عليه السلام : مردي خدمت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آمدو به ايشان عرض كرد: من اين فرزندم را سواد آموخته ام؛ حالا او را به چه شغلي بگمارم؟ حضرت فرمود : خدا پدرت را بيامرزد، او را در هر شغلي بگذار اما به پنج گروه مسپارش: سيّاء، زرگر، قصّاب، گندم فروش و برده فروش.
مرد عرض كرد: اي رسول خدا! سيّاء كيست؟ فرمود: كسي كه كفن مي فروشد و آرزوي مرگ افراد امّت مرا دارد، در حالي كه يك نوزاد امّت خود را، از هر آنچه آفتاب بر آن مي تابد بيشتر دوست دارم. اما زرگر؛ زيرا به فكر مغبون ساختن افراد امّت من است. اما قصاب؛ زيرا آنقدر حيوان مي كشد كه رحم از دلش رخت بر مي بندد. اما گندم فروش؛ زيرا ارزاق امّت مرا احتكار مي كند. اگر كسي با عنوان دزد، خدا را ديدار كند بهتر است از اين كه او را ديدار كند، در حالي كه چهل روز خوراك مردم را احتكار كرده باشد. اما برده فروش؛ زيرا جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت: اي محمّد! بدترين افراد امّت تو، كساني هستند كه انسان خريد و فروش مي كنند.

***

بحار الأنوار : 103/77/1.