بازگشت
علم و اخلاق امام موسي بن جعفر (ع) در چه سطحي بوده است؟


درباره ي گستره ي علم امام كاظم(ع) در علوم مختلف و فضايل اخلاقي و معنوي آن حضرت، روايات فراواني وجود دارد. چگونه آن حضرت جامع علوم مختلف و داراي كمالات و فضايل اخلاقي و معنوي نباشد، در حالي كه در خانه ي نبوّت، معدن رسالت و مهبط ملائكه پرورش يافته است.
در اين جا به سه نمونه از روايات اشاره مي كنيم:
يك. ابوحنيفه مي گويد: در زمان امام صادق(ع) به حج رفته بودم، زماني كه وارد مدينه شدم، به منزل آن حضرت رفتم. در دهليز (دم در) به انتظار نشستم تا حضرت اجازي ورود دهد، در اين هنگام پسر بچه اي از منزل خارج شد، از او پرسيدم دستشويي كجاست؟ گفت صبر كن، سپس به ديوار تكيه داد و نشست و گفت: «بپرهيز از اين كه در كنار جوي آب، زير درختان ميوه، حياط مساجد، در مسير راه ها، ادرار و قضاي حاجت كني. برو پشت ديوار، از پشت به قبله و رو به قبله نشستن بپرهيز...». ابوحنيفه مي گويد: از شنيدن اين سخنان از اين بچه به تعجب آمدم، از او پرسيدم نامت چيست؟ گفت: من موسي بن جعفر(ع) هستم. از او پرسيدم: اي جوان! گناه و معصيت چيست؟ در پاسخ گفت: «براي گناه و معصيت سه حالت تصوّر مي شود:
1. اين كه گناه از طرف خداوند باشد، نه از جانب بنده، در اين صورت، سزاوار نيست كه خداوند بنده را عذاب كند به چيزي كه مرتكب نشده است.
2. اين كه گناه از طرف خدا و بنده مشتركاً باشد، در اين صورت، هم سزاوار نيست كه شريك قوي نسبت به شريك ضعيف ظلم كند.
3. اين كه گناه از سوي بنده باشد كه درست اين است. در اين صورت، اگر خداوند بر بنده ببخشايد، نشانه ي جود و كرم اوست و اگر عقاب كند، به سبب گناه عبد و نافرماني بنده است».
ابو حنيفه مي گويد: پس گفتم: «آنها فرزندان و (دودماني) بودند كه (از نظر پاكي و تقوا و فضيلت،) بعضي از بعض ديگر گرفته شده بودند[1]».[2]
علما در فنون مختلف علم و دانش از آن حضرت فراوان حديث نقل كرده اند كه متون ديني ما مملوّ از اين علوم است.[3]
2. ابوالفرج اصفهاني مي گويد: يحيي بن حسن برايم نقل كرد: موسي بن جعفر(ع) اين گونه بود كه اگر به آن حضرت خبر مي رسيد كه مردي با آن حضرت خوب نيست و پشت سرش بد گويي مي كند، برايش كيسه اي پر از دينار مي فرستاد و كيسه اش بين دويست تا سيصد دينار در آن وجود داشت، اين كار حضرت ضرب المثل شده بود.
همو مي گويد: يكي از نوه هاي خيلفه ي دوم هنگامي كه موسي بن جعفر(ع) را مي ديد، شروع مي كرد به دشنام دادن حضرت علي(ع) و بدرفتاري با موسي بن جعفر(ع)، بعضي از شيعيانش به حضرت گفتند اجازه بده تا او را بكشيم، امام(ع) فرمود: نه؛ روزي حضرت در حالي كه بر مركب سوار بود، وارد مزرعه ي اين شخص شد، آن شخص صدا زد، زراعت و محصول مرا از بين بردي! حضرت به او اعتنايي نكرد، همچنان مي رفت تا اين كه به نزديك او رسيد، پياده شد، در كنارش نشست و شروع كرد با او به صحبت و شوخي كردن و گفت: غرامت محصولت چقدر است؟ آن مرد گفت: صد درهم، امام فرمود: چقدر سود آن مي شود؟ گفت: نمي دانم، حضرت(ع) فرمود: من پرسيدم چقدر حدس مي زني؟ گفت: صد درهم ديگر، امام(ع) سيصد درهم به او داد. پس آن شخص از جا برخاست و سر حضرت را بوسيد. از اين به بعد هر وقت امام وارد مسجد مي شد، آن مرد از جايش بلند مي شد، بر حضرت سلام مي داد و مي گفت: «الله اعلم حيث يجعل رسالته». امام(ع) به شيعيانش كه خواهان كشتن آن شخص بودند، فرمود: كدام يك از اين دو كار بهتر بود، آن كه شما مي خواستيد، يا اين كاري كه من انجام دادم؟![4]
3. امام كاظم(ع) در انجام عبادات مستحبي و نافله ي شب به گونه اي بود كه نافله ي شب را به نماز صبح متصل مي كرد. پس از نماز صبح تعقيباتش تا طلوع صبح به درازا مي كشيد، در حال سجده و دعا بود تا نزديك طلوع خورشيد.
آن حضرت فراوان اين دعا را مي خواند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ»؛بار خدايا! آسودگي و راحتي به هنگام مرگ و عفو و گذشت به هنگام حساب را از تو درخواست مي كنم.
يكي از دعاهايش اين بود: «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ»؛ گناه بنده ات بزرگ است، پس بايد گذشت و عفو تو نيز نيكو باشد.
از ترس خداوند چنان گريه مي كرد كه ريش مباركش از اشك خيس مي شد.[5]
امام كاظم(ع) در انجام صله ي رحم سرآمد بود. شب ها از فقراي مدينه سركشي مي كرد، براي آنان پول، نان و خرما مي برد، در حالي كه مردم متوجه حضرتش نمي شدند و نمي دانستند اين پول و غذا از طرف موسي بن جعفر است.[6]

***

[1]. آل عمران، 34.
[2]. مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 314.
[3]. ر.ك: طبرسي، احمد بن علي، الإحتجاج علي أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 385 – 395، نشر مرتضي، مشهد، چاپ اول، 1403ق.
[4]. مقاتل الطالبين، ص 413 و 414.
[5]. الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2، ص 231.
[6]. همان، ص 231 و 232.