بازگشت
حكومت بر «دل»ها


اين موضوع در ميان خلفاي عباسي، بيش از همه، در زمان هارون جلوهگر بود.هارون كه با آن همه قدرت و
توسعه منطقه حكومت، احساس ميكرد هنوز دلهاي مردم با پيشواي هفتم «موسي بن جعفر» - عليهالسلام - است،
از اين امر سخت رنج ميبرد و با تلاشهاي مذبوحانهاي در صدد خنثي كردن نفوذ معنوي امام بر ميآمد/
براي او قابل تحمل نبود كه هر روز گزارش در يافت كند كه مردم ماليات اسلامي خود را مخفيانه به موسي بن
جعفر ميپردازند و با اين عمل خود، در واقع حاكميت او را به رسميت شناخته از حكومت عباسي ابراز تنفر
ميكنند. روي همين اصل بود كه روزي هارون، وقتي كه پيشواي هفتم را كنار «كعبه» ديد به او گفت :
»تو هستي كه مردم پنهاني با تو بيعت كرده تو را به پيشوايي بر ميگزينند؟«
امام فرمود: من بر «دل»ها و قلوب مردم حكومت ميكنم و تو بر «تن»ها و بدنها!(31)

***

31- انا امام القلوب و انت امام الجسوم.(ابن حجر هيتمي،الصواعق المحرقه، قاهره، مكتبةالقاهره، ص 204/)