بازگشت
چهره حقيقي هارون


»احمد امين» نويسنده معاصر مصري، پس از آنكه دو علت براي گرايش هارون (و مردم زمان او) به عيش و
خوشگذراني ذكر نموده، اولي را توسعه زندگي و رفاه عمومي در دوره وي، و دومي را نفوذ ايرانيان (كه به گفته
وي از قديم گرايش به خوشگذراني داشتند) در دربار وي معرفي ميكند، مينويسد:
علت سوم، مربوط به طرز تربيت و سرشت خود رشيد است. او به عقيده من جواني داراي احساسات تند بود، ولي
نه به طوري كه صد در صد تسليم احساسات خود شود، بلكه در عين حال ارادهاي قوي داشت. او از نظر فطرت و
تربيت، داراي روحيه نظامي بود، و بارها به شرق و غرب لشگركشي كرد، ولي همين تندي احساسات و قدرت
اراده و جوشش جواني، چهرههاي گوناگوني به او داده بود:
هنگام شنيدن و عظ، سخت متأثر ميشد و صدا به گريه بلند ميكرد، هنگام استماع موسيقي چنان به طرب ميآمد
كه سر از پا نميشناخت. در بزم او وقتي كه «ابراهيم موصلي» آواز ميخواند، «بَرْ صوما» ساز مينواخت و
«زَلْزَل» دف ميزد، هارون چنان به طرب ميآمد كه با طرز جسارتآميزي ميگفت:
»اي آدم! اگر امروز ميديدي كه از فرزندان تو، چه كساني در بزم من شركت دارند، خوشحال ميشدي»!(44)
احساسات به اصطلاح ديني در هارون رشد كرد، اما به موازات آن، هوسراني و علاقه به ساز و آواز و طرب نيز
فزوني يافت. در نتيجه، او هم نماز ميخواند و هم زياد به موسيقي و شعر و آواز گوش ميكرد و به طرب ميآمد.
احساسات تند او به جهات مختلف متوجه ميشد و در هر جهت نيز به حد افراط ميرسيد/
هنگامي كه از برامكه خرسند بود، فوقالعاده به آنان علاقه داشت و آنان را مقرّب دربار قرار داده بود، ولي
هنگامي كه مورد غضب وي قرار گرفتند، و حاسدان، احساسات او را بر ضد برامكه تحريك كردند، آنان را محو
و نابود ساخت/
او از آواز ابراهيم موصلي سخت لذت ميبرد و او را مثل علما و قضات، مقرب دربار قرار ميداد، ولي هيچ وقت
از خود نميپرسيد كه به چه مجوزي بيتالمال مسلمانان را به جيب اين گونه افراد ميريزد؟
نويسنده كتاب «الأغاني» جمله جالبي دارد كه طي آن، به بهترين وجهي عواطف متضاد و شخصيت غير عادي
هارون را ترسيم نموده است:
»هارون هنگام شنيدن وعظ از همه بيشتر اشك ميريخت و در هنگام خشم و تندي، از همه ظالمتر بود!«
ازينرو جاي تعجب نبود كه او يك فرد ديندار جلوه كند، و نماز زياد بخواند، ولي روزي خشمگين گردد و بدون
كوچكترين مجوزي، خون بيگناهان را بريزد، و روز ديگر چنان به طرب آيد كه از خودبيخود گردد. اينها صفاتي
است كه جمع آنها در يك فرد، بسهولت قابل تصور است(45/)
از آنچه گفتيم، چهره حقيقي و ماهيت هارون روشن گرديد. متأسفانه بعضي از مورخان در بررسي روحيه و طرز
رفتار و حكومت او (و امثال او) حقايق را كتمان نموده و دانسته يا ندانسته تنها نيمرخ به اصطلاح روشن چهره او
را ترسيم نمودهاند، اما نيمرخ ديگر را وارونه نشان دادهاند، در حالي كه لازمه يك بررسي تحقيقي و بيطرفانه اين
است كه تمام جوانب شخصيت و رفتار فرد مورد بررسي قرار گيرد

***

44- احمد امين اين قسمت را از ابوالفرج اصفهاني در كتاب الأغاني (ج 5، ص 241) نقل ميكند
45- امين، احمد، ضحي الاًّسلام، ط 7، قاهره، مكتبةالنهضة المصرية، ج 1، ص 113-112، با اندكي تلخيص