بازگشت
وزارت علي بن يقطين، چتر حمايتي براي شيعيان


در زمان حكومت منصور و هارون، قيامهاي مسلحانه پي در پي و متناوب علويان و بني هاشم با شكست روبرو
گرديد و با شهادت رهبران اين نهضتها و شكست نيروهاي طرفدار آنان، عملاً ثابت شد كه در آن شرائط، هرگونه
اقدام حادّ و مسلحانه محكوم به شكست است بايد مبارزه را از طريق ديگري شروع كرد/
از اين نظر پيشواي هفتم از دست زدن به اقدامات حادّ و تند چشمپوشيده بود و تنها به سازندگي افراد، بيداري
افكار، معرفي ماهيت پليد حكومت عباسي و گسترش هرچه بيشتر افكار تشيع در سطوح مختلف جامعه ميانديشيد/
براساس همين برنامه بود كه امام با وجود تحريم عمومي همكاري با آن حكومت ستمگر، استثنأاً با اشتغال مناصب
مهم به وسيله رجال شايسته و پاك شيعه مخالفت نميكرد، زيرا اين كار از يك سو موجب رخنه آنان در دستگاه
حكومت بود، و از سوي ديگر باعث ميشد مردم بويژه شيعيان زير چتر حمايت آنان قرار گيرند/
به قدرت رسيدن علي بن يقطين در دستگاه حكومت هارون نيز جزئي از اين برنامه بود. علي برخلاف پدرش، كه
از طرفداران بني عباس بود و اعتقادي به مسئله امامت (رهبري امت از ديدگاه تشيع) نداشت، از شيعيان آگاه و
استوار، و بينش او بينش يك شيعه راستين بود(66). به طوري كه مسئله «انتظار»، يعني اميد به ظهور حكومت
«حق» و «عدل» كه لازمه آن «نفي» مشروعيّت حكومت ستمگر موجود بود، پايگاه فكري او را تشكيل ميداد.اين
معنا از گفتگوهايي كه روزي ميان او و پدرش رخ داد، بخوبي روشن ميگردد. روزي يقطين به پسرش گفت:
چگونه آنچه پيشوايان شما درباره ما (بني عباس) پيشگويي كردهاند، همه عملي شد، ولي آنچه درباره شما (شيعيان
و پيروزي حكومت موعود شما) گفته شده عملي نگرديده است؟
علي پاسخ داد: آنچه درباره شما و ما گفته شده، از منبع واحدي است، منتها چون حكومت شما در زمان حاضر
است، از اين جهت درباره شما با روشني و بدون ابهام پيشگويي شده است و ديديد كه درست از آب درآمد، ولي
چون هنوز وقت حكومت موعود ما نرسيده است، ما اميد و آرزوي آن را داريم، و اگر پيشوايان ما ميگفتند:
حكومت خاندان پيامبر 6 مثلاً پس از دويست يا سيصد سال خواهد بود، چه بسا دلها (به واسطه طولاني بودن اين
مدت) سخت ميگرديد و از ايمان مردم نسبت به آن كاسته ميشد ولي (براي اينكه اميد مردم استوار گردد )
پيشوايان ما (وقت آن را تعيين نكرده) گفتند: به همين زودي خواهد رسيد و از اين رهگذر مردم را اميدوار ساخته
فرج و ظهور امام را نزديك معرفي نمودند(67/)
باتوجه به اين سوابق، اهميت به قدرت رسيدن علي بن يقطين در دستگاه حكومت هارون بخوبي روشن ميگردد

***

66- ابن نديم در فهرست خود، يقطين پدر علي را شيعه معرفي نموده و بعضي از دانشمندان بزرگ گذشته و
معاصر شيعه نيز سخنان او را، بدون ذكر مأخذ، نقل كردهاند، ولي برخي از محققان معاصر ثابت نمودهاند كه پدر
علي شيعه نبوده است (تستري، محمد تقي، قاموس الرجال، تهران، مركز نشر كتاب، ج 7، ص 90/(
67- نعماني، ابن ابي زينب، كتاب الغيبة، تهران، مكتبةالصدوق، ص .295 علي بن يقطين اين معنا را از پيشواي
هفتم آموخته بود، زيرا روزي عين اين سؤال را از آن حضرت پرسيد، و امام همين پاسخ را داد (نعماني، همان
كتاب، ص 296، پاورقي، به نقل از علل الشرايع