بازگشت
تقويت بنيه اقتصادي شيعيان


بيشك هر جمعيت و گروهي كه هدف مشتركي دارند، براي سازماندهي و شكلبندي نيروهاي خود، جهت پيشبرد
هدفهاي مشترك، نياز به منابع مالي دارند، چه، در صورت قطع عوايد مالي، هرگونه فعاليت و جنبشي فلج
ميگردد. شيعيان نيز براساس اين اصل كلي، براي ادامه حيات و تعقيب آرمانهاي مقدس خود، همواره نيازمند
پشتوانه مالي بودند، ولي در ادوار مختلف تاريخ بويژه نيروهاي مبارز آنان همواره در فشار اقتصادي به
سرميبردند و حكومتهاي وقت، به منظور تضعيف نيروهاي آنان، غالباً آنان را از راههاي گوناگون در فشار
اقتصادي قرار ميدانند/
در اين زمينه علاوه بر گرفتن «فدك» از فاطمه زهرا سلام اللهّ عليها كه انگيزه سياسي داشت و هدف از آن
تضعيف اقتصادي موضع اميرمؤمنان عليهالسلام - و بني هاشم بود، نمونههاي فراواني در تاريخ اسلام به چشم
ميخورد كه يكي از آنها روش معاويه در قبال شيعيان بويژه بني هاشم، بود. يكي از تاكتيكهايي كه معاويه به
منظور اخذ بيعت از «حسين بن علي عليهالسلام «-براي وليعهدي يزيد، به آن متوسل شد، خودداري وي از
پرداخت هرگونه عطيه به بني هاشم از بيتالمال در جريان سفر وي به مدينه بود تا بدين وسيله او را زير فشار
گذاشته وادار به بيعت كند(72/)
نمونه ديگر، فشار اقتصادي «ابو جعفر منصور» (دومين خليفه عباسي) بود منصور برنامه سياه تحميل گرسنگي و
فلجسازي اقتصادي را در سطح وسيع و گستردهاي به اجرا گذاشت و هدف او اين بود كه مردم، نيازمند و گرسنه و
متكي به او باشند و هميشه در فكر سير كردن شكم خود بوده مجال انديشه در مسائل بزرگ اجتماعي را نداشته
باشند. او روزي در حضور جمعي از خواص درباريان بالحن زنندهاي انگيزه خود را از گرسنه نگهداشتن مردم
چنين بيان كرد:«عربهاي چادر نشين در ضربالمثل خود، خوب گفتهاند كه: سگ خود را گرسنه نگهدار تا به طمع
نان دنبال تو بيايد»(73!!)
در اين فشار اقتصادي سهم شيعيان و علويان بيش از همه بود، زيرا آنان هميشه پيشگام و پيشاهنگ مبارزه با
خلفاي ستمگر بودند/
باري دوران خلافت هارون نيز از اين برنامه كلي مستثنا نبود، زيرا او با قبضه بيتالمال مسلمانان و صرف آن در
راه هوسرانيها و بوالهوسيها و تجملپرستيهاي خود و اطرافيانش، شيعيان را از حقوق مشروع خود محروم كرده
بود و از اين راه نيروهاي آنان را تضعيف ميكرد/
عليبنيقطين، يار وفادار و صميمي پيشواي هفتم كه بر رغم كارشكنيهاي مخالفان شيعه، اعتماد هارون را جلب
نموده و وزارت او را در كشور پهناور اسلامي به عهده گرفته بود، به اين مطلب بخوبي توجه داشت، و با استفاده
از تمام امكانات، از هر كوششي در حمايت و پشتيباني از شيعيان دريغ نميورزيد؛ مخصوصاً در تقويت بنيه مالي
شيعيان و رساندن «خمس» اموال خود (كه جمعاً مبلغ قابل توجهي را تشكيل ميداد و گاهي بالغ بر صد تا سيصد
هزار درهم ميشد)(74)به پيشواي هفتم كوشش ميكرد و ميدانيم كه خمس، در واقع پشتوانه مالي حكومت اسلامي
است/
پسر علي بن يقطين ميگويد: امام كاظم عليهالسلام - هرچيزي لازم داشت يا هر كار مهمي كه پيش ميآمد، به پدرم
نامه مينوشت كه فلان چيز را براي من خريداري كن يا فلان كار را انجام بده ولي اين كار را به وسيله «هشام بن
حكم» انجام بده، و قيد همكاري هشام، فقط در موارد مهم و حساس بود(75/)
در سفري كه امام كاظم عليهالسلام - به عراق نمود، علي از وضع خود به امام شكوه نموده گفت: آيا وضع و حال
مرا ميبينيد (كه در چه دستگاهي قرار گرفته و با چه مردمي سر و كار دارم؟) امام فرمود: خداوند مردان محبوبي
در ميان ستمگران دارد كه به وسيله آنان از بندگان خوب خود حمايت ميكند و تو از آن مردان محبوب
خدايي(76/)
بار ديگر كه علي، در مورد همكاري با بني عباس، از پيشواي هفتم عليهالسلام -كسب تكليف نمود، امام فرمود:
اگر ناگزيري اين كار را انجام بدهي مواظب اموال شيعيان باش/
عليبنيقطين فرمان امام را پذيرفت، و روي همين اصل، ماليات دولتي را برحسب ظاهر از شيعيان وصول
ميكرد، ولي مخفيانه به آنان مسترد مينمود(77)و علت آن اين بود كه حكومت هارون يك حكومت اسلامي نبود كه
رعايت مقررات آن بر مسلمانان واجب باشد. حكومت و ولايت از طرف خدا از آن موسي بن جعفر عليهالسلام -
بود كه پسر يقطين به دستور او امول شيعيان را مسترد ميكرد

***

72- ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دارصادر، ج 3، ص 551-ابن قتيبه، الاًّمامة و السياسة، الطبعةالثالثة،
قاهره، مكتبة مصطفي البابي الحلبي، 1382 ه'.ق، ج 1، ص 191
73- در اين زمينه در بخش زندگاني امام صادق عليهالسلام -بحث كردهايم
74- طوسي، همان كتاب، ص 434
75- طوسي، همان كتاب، ص 269
76- طوسي، همان كتاب، ص 433
77- مجلسي، همان كتاب، ج 48، ص 158