بازگشت
شجاعت و استقامت امام كاظم (ع)


امام كاظم عليه السلام با همان قدرت و اراده بزرگي كه پيامبران عليهم السلام از آن برخوردار بودند، رسالت انبيا را بر دوش گرفت. او با تمام مظاهر طغيان استكبار و فساد و تنها با اتّكا بر پروردگار جهانيان به رويارويي برخواست.

هنگامي كه فضل بن ربيع نزد آن حضرت آمد عرض كرد:

اي ابو ابراهيم! خداوند تو را رحمت كند براي مجازات آماده شو، آن حضرت به وي فرمود:

آيا «مالك دنيا و آخرت پشتيبان من نيست؟ امروز نمي توانيد به من آسيبي برسانيد، انشاءالله».

همچنين هنگامي كه بر هارون الرشيد، اين فرمانرواي سركش و مغرور كه روزي با ابرها سخن مي گفت و به وسعت امپراتوري خويش مي نازيد و مي گفت: چه شرق چه غرب، هر كجا كه بباري خراج تو را براي من مي آورند! وارد مي شود. هارون از آن حضرت مي پرسد: اين دنيا چيست؟ امام موسي بن جعفر عليهما السلام به او پاسخ مي دهد: اين سراي فاسقان است و اين آيه را تلاوت فرمودند:

«سأصرف عن آياتي الذين يتكبرون في الأرض بغير الحق و ان يروا كل آية لا يؤمنوا بها و ان يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا و ان يروا سبيل الغي يتخذوه سبيلاً».(1)

هارون پرسيد: دنيا خانه كيست؟ امام فرمود:

دنيا براي شيعيان ما يك فتره (برهه) و براي ديگران فتنه است.

هارون پرسيد: چرا صاحب اين سرا (خدا) آن را پس نمي گيرد؟

امام فرمود: خداوند اين دنيا را آباد به بشر تحويل بنابراين آن را جز به حالت آباد پس نمي گيرد.

هارون پرسيد: شيعيان تو كجايند؟ حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:

«لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين منفكين حتّي تأتيهم البينة».(2)

هارون پرسيد: آيا ما كافريم؟ امام پاسخ داد: نه...ولي چنان هستيد كه خداوند فرموده است:

«الذين بدّلوا نعمة الله كفراً و احلّوا قومهم دار البوار».(3)

هارون با شنيدن اين پاسخ خشمگين شد و بر او سخت گرفت.(4)

آن حضرت از زندان، جايي كه دژخيمان جنايتكار هيأت حاكمه آن را احاطه كرده بودند، نامه اي به هارون نوشت و در آن فرمود:

«روزي از بلا و سختي بر من سپري نمي شود جز آنكه روزي از راحتي و رضا از تو سپري مي گردد تا آنكه تمام روزهاي ما دو نفر به روزي مي رسد كه پايان ناپذير است و اهل باطل در آن روز زيانمند شوند».(5)

***

1) اعراف 146؛ به زودي آن كسان را كه در روي زمين به ناحق تكبر كردند از آيات خويش بگردانم و اگر ايشان هر آيه اي را ببيند بدان ايمان نياورند و اگر راه راست ببيند آن را راه «خود» نگيرند و اگر راه گمراهي را ببيند، آن را راه «خود» مي گيرند..
2) بيّنه 1؛ آن كسان كه كافر شدند از اهل كتاب و مشركان باز نايستند تا وقتي كه حجّت پيدا بر ايشان بيايد.
3) ابراهيم 28؛.. كساني كه نعمت خدا را به كفر مبدل كردند و قوم خود را به سراي تباهي فرود آوردند.
4) بحارالأنوار ص 223.
5) همان ص 148.