بازگشت
امام كاظم عليه السلام و صفوان بن مهران


صفوان بن مهران جمال گويد: روزي به خدمت ابوالحسن اول (امام كاظم عليه السلام) رسيدم. فرمود: صفوان! همه چيز تو خوب است، مگر يك چيز. گفتم: فدايت شوم، آن كدام است؟!

فرمود: آن كه شتران خود را به هارون رشيد كرايه مي دهي، گفتم: به خدا قسم من براي تكبر، افتخار، شكار و لهو كرايه نمي دهم، بلكه فقط براي سفر مكه كرايه مي دهم، وانگهي خودم با شتران نمي روم، بعضي از غلامان خود را مي فرستم.

فرمود: يا صفوان! آيا پول كرايه را مقروض مي ماني يا در اول مي دهند؟ گفتم: بعد از عمل حج مي دهند. فرمود: دوست داري زنده بمانند تا كرايه تو را بدهند؟ گفتم: آري.

فرمود: هر كه بقاء آنها را دوست دارد، با آنهاست و هر كه با آنها باشد اهل آتش است .

صفوان گويد: رفتم همه شتران را فروختم. هارون چون از اين كار مطلع شد، مرا خواست و گفت: گزارش رسيد كه شتران خود را فروخته اي، گفتم: آري، گفت: چرا؟ گفتم: خودم پير شده ام، غلامان نيز درست كار نمي كنند.

گفت: هيهات هيهات، مي دانم كدام كس به اين كار دلالت كرده است، موسي بن جعفر به اين عمل اشاره كرده است. گفتم: مرا با موسي بن جعفر چه كار؟ گفت: ساكت باش، به خدا اگر حسن مصاحبتت نبود تو را مي كشتم .(1)

نگارنده گويد: صفوان بن مهران أسدي از راويان موثق و از اهل كوفه بود، و از احاديث امامان صلوات الله عليهم كتابي نوشته است. او از كرايه دادن شتران امرار معاش مي كرد، كه صفوان جمال نام گفته بود، او دفعات متعددي حضرت صادق صلوات الله عليه را از مدينه به كوفه و بغداد آورده است .

او همان است كه زيارت وارث و دعاي علقمه و زيارت رجبيه امام حسين صلوات الله عليه را از امام صادق عليه السلام نقل كرده است، رضوان الله عليه.

***

1- رجال كشي، (صفوان).