بازگشت
امام كاظم (ع) و رهاندن صالح بن واقد از زندان


صالح بن واقد طبري گويد:
روزي امام هفتم عليه السلام به من فرمود:« طاغوت زمان، هارون الرشيد ، تو را دستگير مي كند و راجع به من سؤال مي كند و به زندان مي افكند. بگو او را نمي شناسم. آن گاه پس از مدتي به اذن خداوند نجات مي يابي.»
همين طور شد. مرا در طبرستان دستگير كردند و نزد هارون بردند. هارون در بازجويي گفت:«بگو موسي بن جعفر چه مي كند. به من گزارش داده اند كه نزد توست.»
گفتم:«مرا با موسي بن جعفر چه كار؟ تو بهتر او را مي شناسي و مكانش را مي داني.» هارون دستور داد زنداني ام كنند.
يك شب در بين زندانيان نشسته بودم كه ديدم ناگهان امام وارد شد و فرمود:«برخيز و همراه من بيا.»
همراه امام بيرون رفتم. در ميان راه، امام فرمود:«قدرت واقعي، قدرت الهي ماست كه از روي كرامت خداوندي به ما عطا شده است.»
گفتم:«من از دست اين طاغوت ستمگر كجا پناه ببرم؟»
فرمود:«به شهر خود برو كه ديگر به تو دسترسي پيدا نمي كند.»
من نيز به شهر خود آمدم و ديگر كسي كاري به من نداشت.

***

بحار الانوار، ج 48، ص 66، ح 87 از خرائج.