بازگشت
امام كاظم (ع) و پاسخ به نامه ها قبل از خواندن


اسماعيل بن سلام و فلان بن حميد مي گويند:
علي بن يقطين پول ها و نامه هايي را به ما داد كه به دست حضرت امام موسي كاظم عليه السلام برسانيم و تأكيد كرد دو مركب سواري بخريم تا نيازي به كرايه كردن نباشد، و گفت مخفيانه سفر كنيم تا امانتي ها صحيح و سالم به دست امام برسد و هيچ كس از مأموريت ما آگاه نشود.
ما هم طبق برنامه حركت كرديم. در ميان راه در توقفگاه بطن الرمه استراحت مي كرديم و مشغول غذا خوردن بوديم كه ديديم از دور سواري به سمت ما مي آيد. وقتي نزديك شد، ديديم امام موسي بن جعفر است. از جا برخاستيم و پس از عرض ادب، اموال و نامه ها را تحويل داديم. امام همان جا نامه اي از آستين بيرون آورد و فرمود:«اين هم جواب نامه هاست.»
گفتيم:«مولاي ما! زاد و توشه ما تمام شده است. اجازه بدهيد به مدينه مشرف شويم و رسول خدا صلي الله عليه و آله را زيارت كنيم و زاد و توشه اي هم براي برگشت تهيه نماييم.»
امام فرمود:«زاد و توشه شما را ببينم.»
اندك زاد و توشه اي را كه مانده بود، نشان داديم.
امام دستي بر آن كشيد و فرمود:«اين شما را تا كوفه كفاف مي دهد. رسول خدا را هم زيارت كرديد.» (كنايه از اينكه امام را ديدار كرده ايم و اين با زيارت پيامبر تفاوتي ندارد.)
ما طبق فرمان امام به كوفه بازگشتيم و به بركت اعجاز امام، زاد و توشه ما تا كوفه تمام نشد.

***

بحار الانوار، ج 48، ص 34 از رجال كشي.