بازگشت
خوشرويي با جاهل


در مورد مداراي معصومان عليهم السلام با مخالفان، به ويژه كساني كه از روي ناداني و جهالت به آنان اسائه ادب مي كردند، روايات متعددي رسيده است. در مورد امام كاظم عليه السلام نيز نگاهي به صفات او، همين مطلب را ثابت مي كند. او را «كاظم » مي گويند، زيرا درباره مسائل شخصي از كسي خشمگين نشد. در تاريخ آمده است كه يكي از مخالفان امام را بسيار مي آزرد و حتي به ايشان دشنام مي داد. صبر ياران امام به سر آمد و به ايشان عرض كردند: اجازه دهيد او را به سزاي عملش برسانيم. امام از اين كار نهي كردند و نشاني آن مرد را پرسيده، سوار بر مركبي شدند و به سوي مزرعه وي در خارج از مدينه رهسپار گرديدند. به محض اين كه مركب امام وارد مزرعه شد، آن شخص شروع به فحاشي كرد كه چرا وارد مزرعه من شده اي؟
امام فرمودند: ارزش مزرعه ات چقدر است و اميدداري امسال چه مقدار سود ببري؟ گفت: روي هم دويست اشرفي. امام سيصد اشرفي به او داد و با روي گشاده چند كلمه اي با او صحبت كرد. آن شخص از رفتار زشت خويش پشيمان شد و از امام عذر خواست. روز بعد آن شخص را ديدند در حالي كه در مسجد نشسته بود. چون چشمش به امام افتاد، عرض كرد: «الله اعلم حيث يجعل رسالته» (انعام/124)؛ خدا مي داند رسالت خود را كجا و نزد چه كسي قرار دهد. (1)

***

1) همان، ص 211.