بازگشت
درسي بزرگ


زندگاني سراسر مهر امام كاظم (عليه السلام) در بردارنده نكات بسيار آموزنده اخلاقي است. از جمله برجسته ترين آن ها گذشت فوق العاده ايشان است. به عنوان نمونه نوشته اند در شهري كه امام در آن زندگي مي كرد مردي طرفدار خلفا مي زيست كه نسبت به امام بغض عجيبي داشت. او هرگاه امام كاظم (عليه السلام) را مي ديد زبان به دشنام مي گشود؛ حتي گاهي به امير المؤمنين علي (عليه السلام) نيز ناسزا مي گفت. روزي امام به همراه ياران خويش از كنار مزرعه او مي گذشتند. او مثل هميشه، ناسزا گفت.

ياران امام بر آشفتند و از امام خواستند تا آن مرد بد زبان را مورد تعرض قرار دهند. امام به شدت با اين كار، مخالفت كرد. روزي به سراغ مرد رفت تا او را در مزرعه اش ملاقات كند، ولي مرد عرب، از كار زشت خود دست بر نداشت و به محض ديدن امام، شروع به ناسزا گفتن كرد.

امام نزديك او رفت و از مركب خود پياده شد. به مرد سلام كرد. مرد بر شدت دشنام هاي خود افزود. امام با خوش رويي به او فرمود: هزينه كشت اين مزرعه چه قدر شده است؟ مرد پاسخ داد: يكصد دينار، امام پرسيد: اميد داري چه اندازه از آن سود ببري و برداشت كني؟ مرد با گستاخي و طعنه پاسخ داد: من علم غيب ندارم كه چه مقدار قرار است عايدم شود؟ فكر مي كنم دويست دينار محصول از اين مزرعه برداشت كنم. در اين هنگام امام كيسه اي به مبلغ سيصد دينار طلا بيرون آورد و به مرد داد و فرمود: اين را بگير و كشت و زرعت نيز براي خودت باشد. اميد دارم پروردگار آنچه را اميد داري از كشت و كارت سود ببري، عايد تو سازد.

مرد سرافكنده و بهت زده، كيسه سكه هاي زر را از امام گرفت و پيشاني امام را بوسيد و از رفتار زشت خود، پوزش خواست. امام با بزرگواري اشتباه او را بخشيد. چند روزي گذشت، تا اين كه يك روز مرد به مسجد آمد و هنگامي كه نگاهش به امام كاظم (عليه السلام) افتاد گفت: پروردگار مي داند كه رسالت خويش را كجا و بر دوش چه كسي قرار دهد. سخن او موجب تعجب ياران امام شد. مي خواستند بدانند چه چيز موجب تغيير رويه او شده است. از او پرسيدند: چه شد؟ تو كه پيشتر غير از اين مي گفتي؟ مرد عرب سر به زير انداخت و گفت: درست شنيديد و همين است كه اكنون گفتم و جز اين هرگز چيز ديگري نمي گويم. آن گاه دست به دعا برداشت و براي امام دعا كرد. مرد از مسجد خارج شد و امام نيز به سوي منزل خويش به راه افتاد. امام در بين راه، رو به دوستان خود كرد و فرمود: «حال بگوييد كدام يك از اين دو راه بهتر بود؛ آنچه شما مي خواستيد يا آنچه من انجام دادم! مشكل او را با آن مقدار پول كه مي دانيد، حل كردم و به وسيله آن، خود را از شر او آسوده ساختم.

***