بازگشت
حسن بن محبوب


نسب



خاندان وي چندين نسل مقيم كوفه و داراي پيوند وَلاء (وابستگي حمايتي) با قبيله بجيله كوفه بودند و به همين سبب او را كوفي بجلي[1] يا مولاي بجيله[2] نيز خوانده اند.[3]

جدّ سوم حسن، وَهْب، كه اهل سِند و برده رسمي جرير بن عبدالله بجلي بود، از امام علي(ع) درخواست كرد وي را از جرير بخرد. جرير كه مي ديد با فروش وَهْب او را كاملا از دست مي دهد، آزادش كرد تا بدين ترتيب ميان خود و قبيله اش بجيله با وهب و دودمانش، وابستگي (ولاي عتق) برقرار شود. وهب نيز از آن پس به خدمت اميرمؤمنان درآمد.

كنيه و لقب


كنيه حسن بن محبوب، ابوعلي[4] و لقبش سرّاد يا زرّاد [5] به معناي زره ساز[6] است كه يادگار پيشه جدّ اعلايش، وهب، بوده است.[7]

تولد



تولد او ـ بنابر اينكه به هنگام وفات، 75 يا 95 ساله بوده باشد ـ سال 129 يا 149 بوده است. به نظر مي رسد با توجه به روايات او از كساني همچون ابو حمزه ثمالي، در نوجواني به فراگيري حديث پرداخته است. شايد تشويق پدرش، محبوب، نيز در تعلّم حديث مؤثر بوده، چنان كه كشّي[8] از راويان شيعه شنيده است كه محبوب بابت هر حديثي كه پسرش از علي بن رئاب مي نوشت، يك درهم به او جايزه مي داد. سال ها بعد، او و سه راوي بزرگ ديگر اركان چهارگانه شيعه در فقه و حديث بودند.[9]

فرزندان


از نسل او، دو پسر به نام هاي محمد و هارون ــ هر دو از اصحاب امام جواد عليه السلام [10]ــ و از نوه او جعفربن محمد [11] در ميان راويان حديث ياد شده است.

وثاقت


همه رجاليان و محدّثان متقدم و متأخر در وثاقتش متفق اند [12] نام او در طبقه اصحاب امام كاظم[13]، اصحاب امام رضا [14] و اصحاب امام جواد عليهم السلام[15] آمده است. نام او در شمار اصحاب اجماع نيز آمده است.[16]

كشّي [17] وي را يكي از شش فقيه از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام مي شمارد كه به گفته او، طايفه شيعه بر صحت روايات و علم و فقاهتشان و دو گروه شش نفري ديگر اجماع دارند. البته برخي به جاي حسن بن محبوب، حسن بن علي بن فضال و فَضالةبن ايوب اَزْدي يا عثمان بن عيسي رواسي را در اين دسته جاي داده اند.[18]

به نوشته مامقاني [19] و برخي از فقها، از جمله شهيد ثاني و محقق سبزواري، بر آن بوده اند كه وي همانند محمد بن ابي عمير جز از راويان ثقه، ارسال حديث و حذف واسطه نمي كند، و اين بالاترين درجه اعتماد به راوي است.[20]


آثار


حسن بن محبوب را از مؤلفان بزرگ مصنفات روايي شمرده اند[21] شيخ طوسي در فهرست، [22] وي را داراي كتاب هاي بسيار دانسته و از اين كتاب هاي او نام برده است: المشيخة، الحدود، الديات، الفرائض[23]، النكاح، الطلاق، النوادر، العتق، و المراح، [24] ابن نديم، [25] نيز برخي از اين آثار را نام برده و التفسير را نيز بدان ها افزوده است. ابن شهر آشوب[26] علاوه براينها، از معرفة رواة الأخبار نيز ياد كرده است.

المشيخه



معروف ترين كتاب ابن محبوب، المشيخة است كه در زمان حضور امامان در اصول شيعه، مشهورتر از كتاب مُزني [27] و امثال آن دانسته شده است. [28]

اين كتاب، كه شرح مشايخ حديثي و روايات آنان بوده است، از قديمي ترين آثار در علم فقه و رجال در ميان شيعه محسوب مي شود.[29]

المشيخة را داود بن كوره قمي، از مشايخ حديثي كليني، طبق موضوعات فقهي[30] تبويب كرده و احمد بن حسين بن عبدالملك، از راويان معتمد، آن را براساس نام راويان، تنظيم نموده است.[31] همچنين شهيد ثاني منتخبي از آن را در قالب حدود هزار حديث فراهم آورده[32] كه گوياي گستردگي و اهميت كتاب است.

وضعيت آثار


هيچ يك از كتاب هاي حسن بن محبوب در دست نيستند. با توجه به طريق شيخ طوسي [33] به كتاب المشيخة و نيز نقل او از آن در كتابهاي حديثي خويش[34]، احتمالاً كتاب مذكور تا قرن پنجم موجود بوده و از طريق او به قطب راوندي[35]، رسيده است. ابن ادريس حلي در كتاب السرائر، بخش مستطرفات[36]، گزيده اي از المشيخة را آورده است.

منتخب شهيد ثاني از آن[37]، شاهدي بر وجود اين كتاب تا قرن دهم است.

انتقال آثار گذشتگان


حسن بن محبوب، علاوه بر تأليف، نقش عمده اي در انتقال آثار حديثي گذشتگان خويش نيز داشته است، چنان كه شيخ طوسي در فهرست[38] و نجاشي[39] نام او را در طريق روايت بيش از چهل اصل و كتاب ذكر كرده اند. بيشتر موارد مذكور برگرفته از فهرست ابن بطه قمي است و او نيز غالباٌ به واسطه احمد بن محمد بن عيسي اشعري از ابن محبوب روايت كرده است.[40]

درگذشت


حسن بن محبوب در اواخر سال 224ق، در 75 سالگي، و به احتمال بيشتر در 95 سالگي درگذشت؛ زيرا گرچه كشّي[41] عمر او را به هنگام وفات 75 سال دانسته است، اما به دليل روايات وي از درگذشتگانِ پيش از سال 149ق، احتمال بسيار دارد كه تصحيفي رخ داده و عبارتِ صحيح، 95 باشد.[42]

***

1. آقابزرگ طهراني، ج21، ص69
2. طوسي، 1380، ص372؛ طوسي، 1420، ص122
3. كشّي اختيار معرفةالرجال، ص584.
4. طوسي، 1420، ص122
5. برقي، ص118، 126؛ طوسي، 1420، ص122
6. ابن منظور، ذيل « زرد » و « سرد
7. كشّي، اختيار معرفةالرجال، ص584
8. ص585
9. طوسي، 1420، ص122
10. نجاشي، ص438ـ439؛ طوسي، 1380، ص408
11. كشّي، اختيار معرفةالرجال، ص584
12. از جمله طوسي، 1420، ص122؛ ابن داوود حلّي، الرجال، ص77؛ علامه حلّي، رجال العلامة الحلّي، ص37؛ مجلسي، ص59
13. رجوع كنيد به برقي، ص118، 126؛ طوسي، 1380، ص347
14. ابن نديم، ص276؛ طوسي، 1380، ص372
15. ابن نديم، ص276
16. كشي، اختيار معرفة الرجال، ص556
17. اختيار معرفةالرجال، ص559
18. كشّي، اختيار معرفةالرجال، ص585؛ نيز رجوع كنيد به اصحاب اجماع
19. تنقيح المقال في علم الرجال، ج20، ص360
20. نيز رجوع كنيد به تنقيح المقال في علم الرجال، ج20، ص360
21. بحرالعلوم، ج2، ص86
22. ص132ـ133
23. ابن نديم، ص376، كه الفرائض و الحدود و الديات را نام يك كتاب دانسته است
24. ابن شهر آشوب در معالم العلماء ص:28 المُزاح يا المزاج
25. ص276
26. ، معالم العلماء، ص:28
27. متوفي 246، مؤلف المختصر و از نامورترين فقيهان شافعي
28. رجوع كنيد به طبرسي، ج2، ص258.
29. فضلي، 1414، ص31.
30. نجاشي، فهرست اسماء مصنّفي الشيعة المشتهر برجال النجاشي، ص158
31. نجاشي، فهرست اسماء مصنّفي الشيعة المشتهر برجال النجاشي، ص80؛ طوسي، 1420، ص58
32. آقابزرگ طهراني، ج21، ص69
33. 1420، ص122ـ123
34. براي نمونه رجوع كنيد به شيخ طوسي 1401، ج1، ص121، ج6، ص160؛ شيخ طوسي، 1363ش، ج1، ص106، ج3، ص6
35. الخرائج و الجرائح، ج1، ص17
36. ج3، ص589ـ600
37. رجوع كنيد به حرّ عاملي، 1362ش، قسم 1، ص87
38. براي نمونه رجوع كنيد به ص159ـ160، 164ـ165
39. براي نمونه رجوع كنيد به ص135، 140، 160، 357، 445
40. براي نمونه رجوع كنيد به نجاشي، فهرست اسماء مصنّفي الشيعة المشتهر برجال النجاشي، ص135، 140، 160، 357؛ طوسي، 1420، ص122ـ123؛ قس نجاشي، فهرست اسماء مصنّفي الشيعة المشتهر برجال النجاشي، ص20، 127، 150؛ طوسي، 1420، ص22، 40، 128
41. اختيار معرفةالرجال، ص584
42. شوشتري، ج3، ص350