بازگشت
احمد بن ابي نصر بزنطي


احمد بن ابي نصر بَزَنْطي كه نام كاملش ابوجعفر احمد بن محمد بن ابي نصر مي باشد، از عالمان اماميه در كوفه است و از اصحاب امامان شيعه، موسي كاظم، رضا و جواد مي باشد. او از جمله راويان موثق و فقيهان برجسته شيعه در دوران ائمه است. وي در سال 221 هجري قمري درگذشت.[1][2]

استادان و شاگردان


بزنطي به تصريح منابع در فرصتهايي براي استفاده از امامان، نزد ايشان مي شتافت. بزنطي از اصحاب ائمه شيعه همچون عبدالله بن سنان، حماد بن عثمان، جميل بن دراج، ابان بن عثمان و عاصم بن حميد دانش آموخته است. در فهرست شاگردان و راويان او نام شخصيتهايي چون ابراهيم بن هاشم قمي، حسين بن سعيد اهوازي، احمد بن محمد برقي، محمد بن عيسي بن عبيد يقطيني، حسن بن محبوب و علي بن مهزيار ديده مي شود. [2]

وثاقت


نام بزنطي در سلسله سند بيش از هفت صد حديث آمده است. بزنطي از اصحاب اجماع است و علماي شيعه وقتي در روايتي به نام او مي رسند به سند او تا معصوم اعتماد مي كنند. شيخ طوسي و نجاشي او را نزد امامان شيعه، رضا و جواد «ارجمند» دانسته است.[3] قرار گرفتن بزنطي در سلسله اسناد حديثي در سيره نبوي، موجب گشته تا شخصيت او در آثار رجالي اهل سنت نيز مورد بررسي قرار گيرد و ظاهراً به سبب مذهب، با نقد رو به رو گردد.

گرايش اعتقادي


وي پس از درگذشت حضرت امام موسي كاظم عليه السلام، نخست در شمار واقفيه قرار داشت و اعتقاد به زنده بودن ايشان داشته است، اما در پي مكاتبه اي با حضرت امام رضا عليه السلام و مشاهده برخي معجزات، به امامت وي باور آورد.[4] از آن پس، نام او در كنار رجالي چون هشام بن سالم و صفوان بن يحيي جاي گرفته است كه از نخستين مروجان گرايش قطعيه در كوفه بوده اند و بر پايه گزارش علي بن احمد علوي، وي مؤثرترين فرد در ترويج گرايش قطعيه بوده است. پس از درگذشت هشام بن سالم، شخصيتي كه مي توان او را به عنوان نماينده مكتب وي به شمار آورد، بزنطي است كه به نقد ديدگاههاي اساسي مكتب هشام بن حكم، متكلم برجسته امامي، در باب دانش امام و منابع دانش فقهي ائمه همت گمارده است. در باب علم ائمه روايات متعددي به نقل از بزنطي در منابع روايي اماميه، همچون اصول كافي، قرب الاسناد حميري، بصائر الدرجات و كتاب الاختصاص به ثبت رسيده است. در تبيين مواضع اين قطعيه روايتي از طريق بزنطي از امام رضا نقل شده، بدين مضمون كه ايمان هيچ بنده اي كمال نمي يابد، مگر آنكه بشناسد آنچه براي نخستين ِ ائمه است، براي آخرين ايشان نيز همان است و آنان در حجت و طاعت و حلال و حرام با يكديگر برابرند.

جايگاه فقهي


محقق حلي از بزنطي به عنوان يكي از فقيهان متقدم اماميه ياد كرده كه نقش او در گسترش دانش فقه مورد توجه بوده است. در مبحث اجتهاد و استنباط، در تأييد انديشه القاء اصول و تفريع فقيهان كه از سوي هشام بن سالم مورد تأكيد قرار داشته، در آموزشهاي فقهي احمد بن محمد بزنطي نيز مطرح بوده است. چنانكه وي در كتاب جامع خود، رواياتي با همين مضمون را به نقل از هشام بن سالم و نيز به نقل مستقيم خود از رضا ثبت نموده بود.

در حال حاضر، انبوهي از روايات فقهي او را در كتب اربعه اماميه در دسترس است.


آثار


الجامع. در فهرستهاي ارائه شده از آثار بزنطي، الجامع در صدر قرار دارد و اين نوشته، چنانكه بر پاية دانسته ها از جامعهاي آن عصر بر مي آيد، در بردارندة مجموعه اي گسترده از اخبار در زمينه هاي گوناگون معارف ديني، به ويژه فقه بوده است. نسخه هايي از اين اثر تا سده هفتم هجري هنوز باقي بوده است.

المسائل . ابن نديم در الفهرست از اين اثر ياد كرده و عنوان آن در رساله ابوغالب زراري به شكل گوياتر مسائل الرضا ضبط شده است.

النوادر. شيخ طوسي در فهرست خود به اثري با اين عنوان از بزنطي اشاره كرده و يحيي بن زكريا بن شيبان را به عنوان راوي آن معرفي نموده است. همچنين نجاشي در فهرست آثار بزنطي، از دو كتاب متفاوت با عنوان نوادر ياد كرده است. نسخه هايي از اين اثر تا سده هفتم هجري همچنان برجاي بوده است.

***

1.لغتنامه دهخدا
2.بزنطي
3.انديشه قم
4.دانشنامه بزرگ اسلامي