بازگشت
آفتـاب حُسن


اي آفتـاب حُسن به زيبائيت سلام

وي آسمــان فضل به دانائيت سلام

در صبر شاخصي به شكيبائيـت سلام

تنها تو كاظمي كه به تنهائيت سلام

هر گه غضب به قلب رئوف تو يافت دست

از آب عفــو آتش خشمت فرو نشست

اي صرف گشته عمر گران تو در نماز

دُرِّ خداست اشك روان تو در نماز

مطلوب ايزد است بيان تو در نمــاز

واجب بُود درود به جان تو در نماز

اي جلوه هاي لطف خدا دودمان تـو

اين دوستي ست دوستي خاندان تو

تو عبد صالح و به كفت قدرت خــداست

هر ادعا ز قدرت و عزت، تو را سزاست

هارون چگونه صاحب اين دعوي خطاست

كي ابر هر كجا كه بباري ز ملك ماست

قدرت از آن توست كــه بر ابر پيــل وار

فرمان دهي و شيعـي خود را كني سوار

اي نبض روزگار بـه كفِ با كفايتــت

شيرازي كتــاب شفاعــت ولايتت

شمس و قمر دو جلـوه ز نور هدايتت

گر، مي نبود جوشش بحر عنايتت

تبليغ سوء رشتي احكام مي گسست

طوفان كفر كشتي اسلام مي شكست

بـاران ابــر دست تو پايــان پذير نيست

دريــاي قلب پاك تو طوفـان پذير نيست

مهر تو گوهري ست كه نقصان پذير نيست

خصم تو كافري ست كه ايمان پذير نيست

آن سان كه نور عشق خدا در وجود توست

از صبح تا به ظهر، زمان سجـــود توست

اي كشتي نجات به درياي حادثـات

دارند شيعيان به شما چشم التفات

لب تشنه ايم تشني يك جرعي فرات

بر ما ببخش از كرم خويشتن برات

در آستــان قدس رضا نور عين تو

دل پر زند به سوي تو و كاظمين تو

چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست

چون خاك تشنه، قطري بارانم آرزوست

سر تا به پاي دردم و درمانـم آرزوست

پا تا به سر نيــازم و احسانـم آرزوست

بر من ببخش آنچه كند جودت اقتضــا

سوگند مي دهم به جگر گوشه ات رضا

***