بازگشت
نگه به حال پريشان


تا كه نگه به حال پريشاني ام كني

يا كه نظر به گريه ي كنعاني ام كني

پرواز ميكنم طرف كاظمين تو

تنها به اين بهانه كه زنداني ام كني

پرپر شدي و آمده ام پرپرت شوم

اين دفعه آمدم كه تو قرباني ام كني

شرمنده ام ز روي تو,بي پرده واضح است

امشب اگر نظر تو به پيشاني ام كني

دريا شدم فقط به همين شوق بي كران

تا بي عصا بيايي و طوفاني ام كني

تا نوكر رضاي تو و دخترت شوم

در فكرتان نشست كه ايراني ام كني

آقا كوير خشك ثواب است عمر من

من گريه ميكنم كه تو باراني ام كني



موساي عيسوي دم اين خانواده اي

نا برده رنج گنج به بغداد داده اي



من بوسه ميزنم به دو دست كريم تو

پرواز كرده ام كه شوم ياكريم تو

*پرسيده ام ز مادرم او هم خبر نداشت*

يعني كه هستم از رفقاي قديم تو

دنيا تويي بهشت تويي عاقبت تويي

پس عالمين هست هميشه مقيم تو

من جاي ردّ پاي شما پا گذاشتم

من ميروم ز پيچ و خم مستقيم تو

*باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است*

باز اين چه ماتم است كه گشته سهيم تو

اين ها به جاي آب به تو زهر مي دهند

رحمي نميكنند به حال وخيم تو



اين ها ز پاره ي جگرت حرف مي زنند

اين ها چقدر پشت سرت حرف مي زنند



از ضربه ي لگد كمرت درد مي كند

خوردي زمين و حال,سرت درد مي كند

لرزش نشسته است به دست دعاي تو

آقا تمام بال و پرت درد مي كند

بر چشم خيستان ته اين چاه لعنتي

تا نور مي خورد بصرت درد مي كند

دستان بسته ات سپر تازيانه شد

جسمت,تنت,سرت,سپرت درد مي كند



هر چه كه شد ولي به تنت نيزه اي نخورد

پيراهن تو را كه كسي با خودش نبرد



هرچه كه شد ولي سرت از تن جدا نشد

هرچه كه شد ولي كفنت بوريا نشد

با ضربه ي لگد بدنت پشت و رو نشد

همراه نيزه ها كه سرت جا به جا نشد

سر نيزه اي به سقف دهان تو جا نشد

جسم شما سه روز به جايي رها نشد



جسمت به زير آفتابي نرفته است

ناموس تان به بزم شرابي نرفته است



***