بازگشت

واقفيه


آنان كساني هسستند كه امامت امام صادق عليه السلام را پذيرفته اند آنگاه مي پندارند كه امام كاظم عليه السلام زنده است و همانند حضرت عيسي به آسمان رفته و همچون مهدي منتظر مي باشد؛ آنان همچنين گويند: او بر هارون الرشيد وارد شد و از نزد وي خارج نگرديد، آنان به امامت او اعتقاد دارند و گفته اند مرگ او برايمان مشكوك است و تا يقين نكنيم به مرگ او معتقد نمي شويم.

كيفيت پيدايش اين گروه چنان است كه: امام كاظم عليه السلام همان طور كه گفتيم چند سالي را در زندان به سر مي برد؛ از اين رو اموال زكات و خمسي كه براي آن حضرت فرستاده مي شد نزد وكلاي ايشان آورده مي شد؛ از طرف ديگر امكان توزيع سريع آنها نبود؛ چرا كه حكومت وقت همواره درصدد بود كه به اين اموال دست يافته و آنها را تصاحب نمايد و فقط مقداري از آنها مخفيانه به گروه اندك و قابل اعتمادي پرداخت شده بود و اگر اين مسايل نبود امام همچون امامان قبل و بعد از خود و در زمان حياتش آنها را تقسيم مي كرد.

از اين گذشته همه اين اموال متعلق به فقرا نبود؛ بلكه بخشي از آنها اموالي بود كه علاقمندان ايشان از روي عشق و علاقه به آن حضرت و به عنوان تجليل و احترام و هديه در اختيار ايشان گذارده بودند.

جاذبه ي اين اموال باعث شد كه بعضي از وكلا شهادت امام را انكار

نمايند تا بتوانند آنها را تصاحب كنند و از دادن اموال به وصي واقعي آن حضرت در امان باشند؛ از اين رو در ميان شيعيان منتشر كردند كه امام كاظم عليه السلام نمرده بلكه او قائم آل محمد است؛ كه با اين كار عده اي را به دنبال خود كشاندند؛ اما هنگام مرگ وصيت كردند كه اموال به ورثه ي امام كاظم عليه السلام داده شود. بدين ترتيب براي مردم روشن شد كه گفتار آنان براي تصاحب اموال بوده و منشأ صحيحي ندارد.

جواد قيومي اصفهاني 1 / 6 / 1377