بازگشت

نگاهي بر حوزه ي علميه و شاگردان امام كاظم


پس از شهادت امام صادق عليه السلام، امام كاظم عليه السلام شاگردان برجسته ي پدر را به گرد خود جمع كرد و با عنايت مخصوص به آنها، در حفظ آنها و پاسداري از دانشگاه جعفري تلاش فراوان نمود و با مناظرات خود با دانشمندان بزرگ معروف اهل تسنن و با خلفا و ديگران، همه را تحت الشعاع خود درآورد، شاگردان تربيت شده اش مانند: صفوان، بهلول، يونس بن عبدالرحمن، محمد بن ابي عمير، و... نيز هر كدام استوانه هايي براي حفظ حوزه ي تشيع بودند، با اينكه از نظر سياسي در سخت ترين شرايط بودند با همت والاي خود به پاسداري از دانشگاه جعفري پرداختند و در پيرامون شمع وجود پربركت امام كاظم عليه السلام، بر رونق آن دانشگاه افزودند.

سيد بن طاووس نقل مي كند: جماعتي از ياران خاص امام كاظم عليه السلام از بستگان و شيعيانش در محضر او، حاضر مي شدند و صفحه هاي نازك و لطيفي از ابنوس و قلم، به همراه خود داشتند، هنگامي كه امام كاظم عليه السلام سخن مي گفت يا مسأله اي را فتوا مي داد، آنها آنچه را مي شنيدند، مي نوشتند.

محدث قمي مي گويد: در دست ما كتاب «مسائل علي بن جعفر عليه السلام» موجود است، كه مجموعه اي از سؤالات علي بن جعفر است كه از برادرش امام كاظم عليه السلام پرسيده و پاسخهاي آن حضرت مي باشد، فقهاي ما در استنباط احكام، به اين كتاب مراجعه مي كنند،



[ صفحه 45]



علامه مجلسي اين كتاب را در جلد چهارم بحارالانوار (چاپ قديم) [و جلد 10 بحار، صفحه ي 249 به بعد، چاپ جديد] آورده است [1] .

هشام بن حكم: يكي از شاگردان برجسته ي امام صادق عليه السلام بود، كه پس از شهادت آن حضرت، به امام كاظم عليه السلام پيوست و از محضر او بهره هاي فراوان جست، و با مناظرات و استدلالهاي قاطع و خلل ناپذيرش از حريم ولايت، تلاش و كوشش بسيار نمود.

امام كاظم عليه السلام درباره ي عقل و خرد و آثار آن، مطالب عميق و بلند معني بر اساس آيات قرآن، به هشام آموخت كه از سي فراز تشكيل مي شود، كه براستي مجموعه ي عظيم فرهنگي و گنجينه ي ژرف فكري اسلام است.

امام كاظم عليه السلام در آغاز هر فراز، به او مي فرمايد:

يا هشام! (اي هشام) [2] .

در يكي از آن فرازها چنين آمده:

يا هشام! ان لكل شيي ء دليلا و دليل العقل التفكر، و دليل التفكر الصمت، و لكل شيي ء مطية و مطية العقل التواضع، و كفي بك جهلا ان تركب ما نهيت عنه:

«اي هشام! براي هر چيزي راهنمايي هست، راهنماي عقل، انديشيدن است و راهنماي انديشيدن، خاموشي است و براي هر



[ صفحه 46]



چيزي مركبي است و مركب عقل، تواضع و فروتني است، براي ناداني تو همين بس كه كاري انجام دهي كه از آن نهي شده اي.» [3] .


پاورقي

[1] انوار البهيه محدث قمي، ص 290.

[2] اصول كافي، ج 1، ص 13 تا 20 (كتاب العقل و الجهل، حديث 12).

[3] همان مدرك، ص 16.