بازگشت

پاسخ به سؤالات هارون


فرج المهموم: ص 107. بحارالانوار: ج 48 ص 145.

هر چند هارون در همه ي جهات جز بي احترامي و حرمت شكني نسبت به امام كاظم عليه السلام كاري انجام نمي داد، اما مي دانست علوم آسمان و زمين نزد اين خاندان است.

لذا روزي حضرت را نزد خود طلبيد و سؤالات مهمي درباره ي علم امامت با آن حضرت مطرح كرد و امام عليه السلام پاسخ هاي مفصلي به او داد. هارون گفت: «اي موسي، تو را قسم مي دهم كه اين علم را هيچگاه نزد جاهلين ظاهر نكني، كه بر تو سخنان ناروا مي گويند! اكنون سؤال ديگري باقي مانده كه تو را قسم مي دهم پاسخ آن را نيز برايم بگويي».

حضرت فرمود: بپرس. گفت: به حق قبر و منبر پيامبر و به حق خويشاوندي كه تو با پيامبر داري، قسمت مي دهم كه بگويي آيا تو بعد از من مي ميري يا من پس از تو مي ميرم؟ از آن جهت اين سؤال را پرسيدم كه تو از علم آن خبر داري! حضرت فرمود:

من پيش از تو از اين دنيا مي روم. هيچگاه دروغ نگفته ام و نمي گويم و وفات من بسيار نزديك است.

هارون كه از شهادت امام كاظم عليه السلام مطمئن شده بود گفت: يك سؤال ديگر باقي مانده كه بايد پاسخ مرا بدهي! فرمود: بپرس. گفت: به من خبر داده اند كه



[ صفحه 26]



شما مي گوييد: «همه ي مسلمانان غلام و كنيز ما هستند و هر كس كه ما بر او حقي داريم و آن حق را به ما نرساند مسلمان نيست». آيا اين سخن از شماست؟ حضرت در پاسخ او فرمود:

ما كه گفته ايم: «ولايت همه ي مردم براي ماست»، يعني «ولايت همه ي مردم به عنوان يك مقام الهي براي ماست». اما جاهلان گمان كرده اند منظور از ولايت مالك بودن ما نسبت به مردم است.

آنان خود چنين ادعايي دارند، اما ما سخن خود را از فرموده ي پيامبر عليه السلام برگرفته ايم كه در غدير خم فرمود: «هر كس كه من صاحب اختيار اويم اين علي صاحب اختيار اوست». پيامبر عليه السلام با اين سخن مقام ولايت از طرف خدا را منظور داشت.

با پايان بيانات امام كاظم عليه السلام كه جاي هيچگونه سؤالي را براي هارون باقي نگذاشته بود، حضرت از نزد او بيرون آمد.