بحارالانوار: ج 48 ص 144. مناقب آل ابي طالب، ج 3 ص 435.

يكي ديگر از وقايعي كه هارون را در حيرت فرو برد و هرگز فكر نمي كرد با چنان پاسخ كوبنده اي مواجه شود مسئله ي فدك بود كه توسط او مطرح شد. روزي به امام كاظم عليه السلام عرض كرد: مرزهاي فدك را تعيين كن تا آن را به شما بازگردانم!



[ صفحه 42]



حضرت به درخواست او توجهي نكرد و از پاسخ به سؤالش ابا نمود. اما هارون بسيار اصرار كرد تا آنكه امام عليه السلام فرمود: اگر قصد باز گرفتن فدك را داشته باشم، آن را طبق مرزهاي واقعي مي گيرم!

هارون با تعجب پرسيد: مگر محدوده ي آن تا كجاست؟ حضرت فرمود: اگر مرزهاي حقيقي فدك را بگويم هرگز آن را به من نخواهي داد!

هارون گفت: به حق جدت هر محدوده اي كه تعيين كني به تو بازمي گردانم. حضرت فرمود: يك مرز فدك شهر عدن (در يمن) است!

با شنيدن اين سخن رنگ صورت هارون تغيير كرد و گفت: مرز ديگر آن كجاست؟ فرمود: سمت ديگر سمرقند است! از شدت ناراحتي چهره ي هارون تيره شد، و حضرت ادامه داد: از سوي ديگر به آفريقا مي رسد!!

هر لحظه بر غضب هارون افزوده مي شد اما نمي توانست سخني بگويد، تا آنكه امام عليه السلام فرمود: آخرين مرز فدك نيز سيف البحر (كنار درياي خزر) است. هارون طاقت از كف داد و گفت: تو كه چيزي براي ما باقي نگذاشتي، پس بيا بر جاي من تكيه كن!

امام كاظم عليه السلام به او فهمانده بود كه فدك يعني تمام قلمرو حكومتي كه غصب شده است؛ و لذا فرمود: من كه گفتم اگر برايت بگويم آن را به من باز نمي گرداني!