بازگشت

نهضت ترجمه


گسترش ابعاد نهضت ترجمه به عنوان حركتي عظيم و فراگير در جهان اسلام، از ديگر ويژگي هاي اين دوره به شمار مي رود. در دوران خلافت هارون الرشيد، با گسترش قلمرو اسلامي و فتح بعضي از شهرهاي بزرگ روم به دست مسلمانان كتاب هاي يوناني فراواني به دست مسلمانان افتاد كه به دستور هارون همه ي آنها به عربي ترجمه شدند. برمكي ها با قرار دادن مستمري براي مترجمان و تأمين نيازمندي هاي مالي و زندگي آنان، افراد توانمند را به سرعت بخشيدن به اين حركت تشويق و ترغيب مي كردند. [1] .

«در دوران امام كاظم (ع) نهضت ترجمه به صورت حركتي عظيم و فراگير در جهان اسلام پديد آمد كه در طي آن كتب علمي و ادبي فراواني از زبان هاي سرياني، يوناني، پهلوي و هندي به عربي ترجمه شد.



[ صفحه 122]



«جرجيس بن بختيشوع گندي شاپوري» كه رياست بيمارستان آن شهر را به عهده داشت، در زمان منصور عباسي كتب مختلف طبي را از يوناني به عربي ترجمه كرد و نيز در پزشكي، كتاب هايي به زبان سرياني تأليف كرد.

پسر جرجيس و پسر بختيشوع، جبرائيل از زمان منصور تا زمان هارون الرشيد در بغداد به ترجمه و تأليف اشتغال داشتند. ابن طبري از تربيت يافتگان حوزه علمي «مرو» از مترجمان معروف عصر خود بود. ابراهيم بن حبيب فرازي و پسرش محمد از منجمان و رياضي دانان بزرگ و از نخستين كساني بودند كه كتب رياضي هندي را به عربي ترجمه كردند.

«نوبخت اهوازي» منجم مشهور منصور و نيز پسرش «ابوسهل» از مترجمين كتاب هاي رياضي از پهلوي بودند...» [2] .

اين نهضت علمي و تحول فرهنگي هر چند در جامعه ي اسلامي و فرهنگ مسلمانان آثار مثبت و مفيدي بر جاي گذاشت، ليكن پيامدهاي منفي و زيانبار آن نيز فراوان بود، چه آن كه موجب نفوذ افكار بيگانگان در حوزه اسلام و پديد آمدن گروه ها و جناح هاي فكري و شبهات و انحرافات در ميان مسلمانان گشت.

مقام معظم رهبري دام ظله پيدايش و گسترش جريان هاي فكري و عقيدتي در اين دوران را آفتي براي مسلمانان و سدي بر سر راه گسترش معارف اصيل اسلامي دانسته مي فرمايد:

«جريان هاي فكري و عقيدتي در اين دوران برخي به اوج رسيده و برخي زاده شده و فضاي ذهني را از تعارضات انباشته و حربه اي در دست قدرتمندان و آفتي در هوشياري اسلامي و سياسي مردم گشته و ميدان را بر علم داران صحنه ي معارف اصيل اسلامي و صاحبان دعوت علوي، تنگ و دشوار ساخته است.

شعر و هنر، فقه و حديث و حتي زهد و ورع در خدمت ارباب قدرت درآمده و مكمل ابزار زر و زور آنان گشته بود.» [3] .


پاورقي

[1] تاريخ الاسلام، حسن ابراهيم حسن، ج 2، ص 346.

[2] مجموعه آثار سومين كنگره جهاني امام رضا (ع)، ج 1، ص 356، مقاله دكتر علي اكبر ولايتي.

[3] مجموعه آثار سومين كنگره جهاني حضرت رضا (ع)، ج 1، ص 23.