بازگشت

امام كاظم و پيگيري نهضت فرهنگي


امام كاظم (ع) با توجه به شرايط سياسي آغاز امامت خود مصلحت نديد دست به اقدام سياسي حاد بزند و آشكارا با حكومت منصور به ستيز برخيزد. مهمترين و



[ صفحه 124]



اساسي ترين رسالت آن حضرت در اين مقطع حساس كه فرهنگ ناب اسلام از هر سو مورد تهاجم قرار گرفته بود، پيگيري و گسترش نهضت فرهنگي پدر بزرگوارش امام صادق (ع) بود. اين اقدام براي امام (ع) از چند جهت امري لازم و ضروري بود و نسبت به ديگر اقدام ها اولويت و فوريت داشت.

1- كار عظيم و عميق فرهنگي كه امامان پيشين - امام سجاد و امام باقر عليهماالسلام - شروع كرده بودند و امام صادق (ع) ابعاد تازه و گسترده اي به آن داده بود، لازم بود دنبال شود و به نتايج مطلوبتري برسد، رها كردن اين حركت از سوي امام كاظم (ع) و امامان پس از آن حضرت چه بسا موجب هدر رفتن تلاش ها و كوشش هاي پيشوايان پيشين مي شد؛ زيرا دستگاه خلافت عباسي در دوران امامت امام صادق (ع) به عمق حركت فرهنگي امامان و نقش ارزنده اي كه اين حركت در جهت بيداري افكار مسلمانان در برابر افكار الحادي و انحرافي و نيز خطراتي كه براي حكومت آنان داشت، پي بردند، از اين رو، در جبهه ي رويارويي با امامان عليهم السلام بخش اعظمي از فعاليت هاي بازدارنده ي خود را روي اين محور متمركز كردند. تنها هشياري و تدابير مناسب و به موقع ائمه (ع) بود كه بسياري از توطئه هاي دشمن را در جلوگيري از اين حركت، خنثي مي كرد.

2- امام صادق (ع) به رغم كارشكني ها و محدوديت هايي كه دستگاه خلافت عباسي براي آن گرامي ايجاد كرده بود، موفق شد تحولي فرهنگي در جامعه ايجاد كند و افراد و گروه هاي زيادي را با فرهنگ ها و مليت هاي گوناگون از نقاط مختلف كشور اسلامي به مهد اسلام و شهر پيامبر (ص) جذب كند و آنان را كه تعدادشان بالغ بر چهار هزار نفر مي شد تحت تعليم و تربيت مكتب اهل بيت (ع) قرار دهد.

اين جمع مستعد و تشنه ي حقيقت و شيفته عدالت كه به بهاي سنگين فراهم آمده بودند نمي بايد پس از فقدان و شهادت پيشوايشان پراكنده و طعمه ي گرگان درنده و عقابان لاشخور شوند؛ بلكه وظيفه ي شرعي ايجاب مي كرد كه امام كاظم (ع) به عنوان حجت خدا، پيشواي امت، جانشين پدر و نزديكترين فرد به آن حضرت در ميان امت، بر كرسي تدريس و تعليم و تربيت پيشواي ششم بنشيند و قافله سالار نهضت فرهنگي پدر بزرگوارش گردد و فرهنگ گسترده تشيع را با آراء و نظرات خود غني تر و پربارتر سازد.



[ صفحه 125]



3- در آن شرايط - با توجه بدانچه گفتيم - خطر نفوذ فرهنگ هاي بيگانه و انحرافي و التقاطي در قلمرو فرهنگ اسلام ناب و متزلزل كردن اصول و مباني اعتقادي امت مسلمان، بيش از خطرهاي ديگر، كيان اسلام را تهديد مي كرد. در شرايطي كه جناح ها و گروه هاي فكري مختلف، از ملحدان و زنديقيان - همچون مانويان، مزدكيان و زردشتيان - گرفته تا گروه هاي منحرف اسلامي همچون معتزله، اشاعره، مرجئه، خوارج، صوفيه، غلات، كيسانيه، زيديه، اسماعيليه و... با تمام توان و با پشتيباني دستگاه خلافت عباسي، سعي در مسموم كردن فضاي فرهنگي جامعه ي اسلامي و ستيز با فرهنگ ناب محمدي (ص) داشتند، ضروري ترين و فوري ترين اقدام پيشواي هفتم (ع) ايستادگي در برابر اين سيل فرهنگي بنيانكن و تزريق فرهنگ ناب تشيع بر پيكره ي امت اسلامي بود.

با توجه به اين علل و عوامل، امام كاظم (ع) نخستين محور فعاليت هاي خود در سنگر امامت را بر روي كارهاي فرهنگي متمركز كرد. گروه زيادي از حق جويان، دانشمندان و راويان حديث كه در دانشگاه بزرگ امام صادق (ع) تحصيل كرده و از سرچشمه ي زلال فقه جعفري دانش اندوخته بودند، پس از شهادت آن بزرگوار به فرزندش امام موسي (ع) روي آورده و در طول مدتي كه آن گرامي در مدينه حضور داشت، از محضرش استفاده مي كردند. يكي از نويسندگان در اين زمينه مي نويسد:

«امام صادق (ع) گرچه در سال 148 هجري در مدينه درگذشت؛ ولي مكتب علمي و تربيتي كه تأسيس كرده بود با رحلت او تعطيل نشد؛ بلكه به رهبري فرزند و جانشينش موسي كاظم (ع) ادامه يافت و شكوفا گرديد.» [1] .

پيشواي هفتم (ع) با توانمندي و قدرت و احاطه ي گسترده به اصول و مباني مكتب و آگاهي كامل از نيازمندي هاي فرهنگي جامعه، مجموعه ي ارزشمندي از احكام و معارف اسلامي در زمينه هاي مختلف اصول اعتقادي، فقه - در ابواب گوناگون - تفسير، حديث، اخلاق، تاريخ انبياء و... را از خود به يادگار گذاشته است كه در مجموعه هاي تاريخي، حديثي و تفسيري گرد آمده است.



[ صفحه 126]



يكي از محققان معاصر [2] ، روايات رسيده از امام كاظم (ع) در موضوعات مختلف اسلامي را در مجموعه ي سه جلدي تحت عنوان «مسند الامام الكاظم (ع)» فراهم آورده كه كاري بس ارجمند و قابل ستايش است. تأمل در اين مجموعه و موضوعات گوناگون آن خواننده را به عمق و عظمت كار فرهنگي موسي بن جعفر (ع) و نقش ارزنده اي كه آن حضرت در حراست از نهضت فرهنگي امام صادق (ع) و گسترش و شكوفايي آن ايفا كرده است واقف مي سازد.

تلاش هاي فرهنگي موسي بن جعفر (ع) همچون تلاش هاي پدر بزرگوارش، امام صادق (ع)، به تبيين اصول و فروع مكتب محدود نمي شد. بلكه ابعاد ديگري نيز داشت كه مهمترين آنها عبارت است از:

1- تربيت گروه زيادي از افراد مستعد.

2- مبارزه با گروه ها و مسلك هاي ملحد و منحرف از خط امامت.

3- احتجاجات و مناظره هاي علمي با عالمان درباري و سران مكاتب فكري كه ان شاءالله در درس هاي آينده بدان ها خواهيم پرداخت.

در اين جا توجه به اين نكته ضروري است كه علي رغم گستردگي تلاش هاي علمي و فرهنگي امام كاظم (ع)، علت آن كه هر گاه نام آن بزرگوار برده مي شود ذهن بسياري از افراد به بعد سياسي زندگي آن حضرت معطوف مي گردد، و بعد فرهنگي زندگي امام (ع) تحت الشعاع آن قرار مي گيرد، اين است كه در مرحله ي نخست، عظمت و گستردگي دانشگاه امام صادق (ع) در مقايسه با محفل درس آن حضرت و در مرحله ي بعد، شرايط خاص سياسي دوران زندگي امام كاظم (ع) و داستان زندان هاي پياپي و گرفتاري هاي مدام سياسي آن حضرت كه از برجستگي خاصي برخوردار است، كار فرهنگي پيشواي هفتم (ع) را تحت الشعاع قرار داده و فعاليت فرهنگي او را در چنان شرايطي بعيد مي نماياند.



[ صفحه 127]




پاورقي

[1] مختصر تاريخ العرب، سيد اميرعلي، ص 209، نشر دارالعلم بيروت، 1961 م.

[2] حجةالاسلام و المسلمين، شيخ عزيزالله عطاردي.