بازگشت

يونس بن عبدالرحمان


يونس بن عبدالرحمان از چهره هاي برجسته و از دانشمندان بزرگ شيعه به شمار مي آيد. او محضر امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام را درك [1] و در مكتب تربيتي آنان مدارج كمال را طي و مقامي بس بلند و عظيم پيدا كرد و از نظر پاكي و تقوا و دانش به پايه اي رسيد كه وقتي عبدالعزيز - يكي از اصحاب وارسته ي امام هشتم (ع) - به آن حضرت عرض كرد من هميشه به شما دسترسي ندارم، احكام و دستورهاي ديني ام را از چه كسي فرا بگيرم؟ امام (ع) فرمود: از يونس بن عبدالرحمان. [2] .

در روايتي ديگر درباره ي او فرمود: يونس بن عبدالرحمان، سلمان زمان خويش است. [3] .

وي از نظر مقام علمي جزو شش نفر فقهاي بزرگي است كه دانشمندان شيعه روايات آنان را بي هيچ شبهه اي پذيرفته اند، و در ميان آنان فقيه ترينشان يونس بن عبدالرحمان بود. [4] او پيرامون مباني و موضوعات مختلف شيعه تأليفات فراواني داشت. از فضل بن شاذان نقل شده است كه او هزار رساله بر رد مخالفان نوشت. [5] .

احمد بن ابي خلف مي گويد:

«بيمار بودم. امام جواد (ع) به عيادت من آمد. كتاب «يوم و ليلة» يونس بن عبدالرحمان بالاي سر من بود. امام (ع) آن را برداشت و شروع كرد به ورق زدن و چون به آخر رسيد چندين بار فرمود: خداوند يونس را رحمت كند.» [6] .



[ صفحه 133]



ابوجعفر جعفري مي گويد:

«كتاب «يوم و ليلة» نوشته ي يونس را بر امام هادي (ع) عرضه كردم. آن را ديد و همه اش را ورق زد سپس فرمود: (محتواي) اين، دين من و دين پدران من است و همه آنچه در اين كتاب آمده حق است.» [7] .

در وصف عبادت و بندگي يونس همين بس كه وي 54 حج و 54 عمره به جا آورده است. [8] .

يونس بن عبدالرحمان در جريان شهادت امام كاظم (ع) و پيدايش «واقفيه» از معدود كساني بود كه در برابر اين موج انحرافي به شدت ايستادگي كرد و براي اثبات امامت امام رضا (ع) تلاش فراوان نمود؛ به طوري كه در آن شرايط خطرناك و اوج اختناق و خفقان، به محض شنيدن خبر شهادت موسي بن جعفر (ع) در مجمعي خطاب به حاضران گفت:

«اي اهل مجلس! بين من و خدا امامي جز علي بن موسي (ع) وجود ندارد. او پيشواي من است.» [9] .

يونس بن عبدالرحمان پس از عمري كسب فيض از محضر امامان (ع) و خدمات ارزنده به اسلام به سال 208 هجري قمري در مدينه رحلت كرد. [10] .


پاورقي

[1] يونس، امام صادق (ع) را نيز درك كرده ولي از آن حضرت روايت نكرده است.

[2] رجال كشي، ج 2، ص 779، رديف 910.

[3] همان، ص 781، رديف 919 و ص 782، رديف 926.

[4] همان، ص 831، رديف 1050.

[5] همان، ص 780، رديف 917.

[6] همان، ص 779، رديف 913.

[7] رجال كشي، ج 2، ص 780، رديف 914.

[8] همان، ص 780، رديف 917.

[9] همان، ص، 784، رديف 933.

[10] تنقيح المقال، ج 3، ص 339.