بازگشت

صفوان بن يحيي


صفوان بن يحيي كوفي از چهره هاي برجسته ي شيعه و از بزرگان اصحاب امام كاظم (ع) بود و نزد محدثان از موثق ترين و پارساترين مردم زمان خود به شمار مي رفت. او امام رضا و امام جواد عليهماالسلام را نيز درك كرد و وكيل پيشواي هشتم بود و نزد آن دو بزرگوار، مقام و منزلتي بلند داشت. [1] .

صفوان به خاطر برخورداري از ويژگي ها و برجستگي هاي علمي، اخلاقي، اعتقادي و معنوي، نزد امامان (ع) محبوبيت و مقبوليت والايي داشت.

- عبوديت و بندگي: وي علاوه بر انجام واجبات به مستحبات نيز اهتمام خاص



[ صفحه 134]



داشت. شبانه روز 150 ركعت نماز مستحبي مي خواند و در سال، سه ماه روزه مي گرفت و زكات اموالش را در طول سال سه بار مي پرداخت. [2] .

- مقام علمي: او جزو شش نفر فقها و راويان برجسته ي اصحاب امام كاظم (ع) است كه وثاقت و فقاهتشان مورد تأييد و اتفاق نظر همه دانشمندان شيعه است. و در ميان آن شش نفر نيز برجستگي خاصي داشت. [3] .

از صفوان بن يحيي در ابواب مختلف فقه، رساله ها و نوشته هاي مختلفي به يادگار مانده است كه بالغ بر سي جلد مي شود. بعضي از عناوين كتاب هاي او عبارت است از: كتاب التجارات كتاب المحبة و الوظايف، كتاب الفرائض، كتاب الآداب و كتاب بشارات المؤمن. [4] .

- مقام ولايت: صفوان در پيروي از مقام ولايت و اطاعت از پيشوايان معصوم عليهم السلام به مرتبه اي دست يافته بود كه آن بزرگواران از وي ابراز رضايت كرده مقام دوستي و پيروي اش از اهل بيت (ع) را تأييد نموده اند. امام جواد (ع) از اين ويژگي صفوان چنين ياد مي كند:

«خداوند از صفوان بن يحيي و محمد بن سنان - به خاطر رضايتي كه من از آنان دارم - راضي است. آنان هيچگاه با من و پدرم مخالفت نورزيدند.» [5] .

- نداشتن روحيه ي رياست طلبي: وي مردي مهذب و خودساخته بود و با شناختي كه از ماهيت دنيا و مناصب اعتباري و بي ارزش آن داشت هيچگاه به آن دل نبست. امام كاظم (ع) در سخني فرمود:

«ضرر دو گرگ درنده اي كه به جان گله ي گوسفند بدون چوپاني بيفتد از زيان حب رياست نسبت به دين شخص مسلمان، بيشتر نيست. سپس فرمود: ليكن صفوان رياست طلب نبود.» [6] .

صفوان به سال 210 در مدينه درگذشت [7] و با حنوط و كفني كه امام جواد (ع) فرستاده بود تجهيز شد.



[ صفحه 135]




پاورقي

[1] فهرست، شيخ طوسي، ص 171.

[2] همان و معجم رجال الحديث، ج 9، ص 124.

[3] رجال كشي، ج 2، ص 830، رديف 1050.

[4] معجم رجال الحديث، ج 9، ص 124 - 125.

[5] رجال كشي، ج 2، ص 793، رديف 996.

[6] رجال كشي، ج 2، ص 793، رديف 965.

[7] رجال نجاشي، ص 198.