بازگشت

مبارزه با افكار و مسلك هاي انحرافي


كنار گذاشتن عالمان و راهبران امت از مسؤوليت رهبري جامعه پس از رحلت پيامبر (ص) و روي كار آمدن افراد ناصالح و ناآگاه به سنت رسول خدا (ص) و ناتواني آنان از پاسخگويي به مشكلات اعتقادي و نيازهاي علمي مردم كه روزانه در برخورد با مسائل مختلف براي آنان پيش مي آمد، راه جدايي و فاصله گرفتن از صراط مستقيم حق و گرايش به چپ و راست را بر روي امت گشود.

خلفا كه علاوه بر رهبري سياسي، كار تبيين و تفسير دين را نيز عهده دار بودند، در زمينه هاي اعتقادي ديدگاه هايي را مطرح مي كردند كه با ديدگاه هاي اسلام محمدي و مكتب علوي فاصله داشت و به طور طبيعي مخالفت هايي را بر مي انگيخت و آنان كه پاسخ هاي خلفا و عالمان درباري را قانع كننده نمي ديدند، راهي ديگر بر مي گزيدند. و چون در خانه ي اهل بيت را بسته مي ديدند به در خانه ي ديگران مي رفتند. جاهلان نيز دچار سردرگمي شده نمي دانستند به كجا روي بياورند. اين وضعيت، به تدريج منشأ اختلافات و پيدايش گروه هاي فكري در جامعه ي اسلامي شد.

جلوگيري از نقل و تدوين حديث، نفوذ افكار يهود در ميان مسلمانان، رسوخ روحيه ي دنياطلبي و جعل حديث و تفسير انحرافي دين براي تحكيم پايه هاي حكومت و مهمتر از همه كنار زدن «اهل ذكر» از صحنه هاي علمي و ديني و سياسي به اختلافات دامن زد.

از جمله تلاش هاي مهم امامان شيعه اين بود كه در مقابل اين موج ويرانگر فرهنگي بايستند و به پاسخگويي تحريفات و جعليات بپردازند و حقايق را براي مردم آشكار كنند. چنين حركتي را در زندگي فكري امام كاظم (ع) - كه افكار و مسلك هاي انحرافي در اوج فعاليت خود بودند - به وضوح مي توان مشاهده كرد.



[ صفحه 138]