احتجاج امام با ابوحنيفه
ابوحنيفه به محضر امام صادق عليه السلام وارد شد، و گفت: پسرت، موسي را ديدم كه نماز مي خواند و مردم از جلو او مي گذرند، در حالي كه او مردم را مانع نمي شود؟!
[ صفحه 296]
امام صادق عليه السلام، دستور داد تا پسرش را حاضر كردند، وقتي كه پيش پدرش ايستاد، فرمود:
«پسرم! ابوحنيفه مي گويد، تو در حالي نماز مي خواندي كه مردم از جلوي تو مي گذشتند؟! عرض كرد: آري پدرم، آن كسي كه من نماز را براي او مي خواندم، از من به ايشان نزديكتر بود، خداوند مي فرمايد: [ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم. [1] .]
امام صادق عليه السلام خوشحال شد، و نسبت به منطق شيواي فرزندش بسيار شادمان گشت، و از جا برخاست و او را در آغوش كشيد، و بعد فرمود:
«پدر و مادرم فدايت بود اي محرم اسرار!! [2] .
پاورقي
[1] سوره ق: آيه 16.
[2] بحارالأنوار: 12 / 283.