بازگشت

احتجاج امام با علماي يهود


گروهي از دانشمندان يهود تصميم گرفتند تا حضور امام صادق برسند و درباره ي اسلام با وي احتجاج كنند، وقتي كه به محضر امام شرفياب شدند، شروع كردند به درخواست دليل و برهان، بر نبوت رسول خدا (ص) و گفتند:

كدام معجزه، دليل بر نبوت محمد (ص) است؟

كتاب استوارش كه عقلهاي بينندگان را خيره كرده است، با آن همه حلال و حرام و ديگر چيزها كه بيان داشته است، اگر ما بخواهيم همه ي آنها را بگوييم به درازا مي كشد.



[ صفحه 307]



از كجا بدانيم آن طوري كه تو مي گويي، راست است؟

امام موسي عليه السلام كه آن روز كودكي بود، به ايشان گفت:

و ما از كجا بدانيم آنچه را كه شما از نشانه هاي نبوت براي موسي مي گوييد، راست است؟

ما از روي گفته ي راست گويان آن را دانستيم.

پس راستي خبر ما را نيز از روي گفته ي كودكي كه خداوند، بدون آموزش و شناخت به وسيله ي ناقلان، به او آموخته است بدانيد.

به اين ترتيب آنان بهت زده شدند و به سخن امام كاظم عليه السلام - كه به حق معجزه بوده است - ايمان آوردند و آشكارا اسلام خود را اعلان كردند، در حالي كه مي گفتند:

گواهي مي دهيم كه خدايي جز خداي يكتا نيست و محمد فرستاده ي خدا است و شما امامان هدايت كننده و حجت هايي از جانب خداوند بر مردم هستيد...

پس از اين كه امام موسي عليه السلام اين دليل را آورد و آن گروه به دست وي مسلمان شدند. ابوعبدالله - امام صادق عليه السلام - او را در آغوش گرفت و مابين چشمانش را بوسه زد و به او فرمود: تو امام بعد از مني. و سپس دستور داد تا به آن ها جامه اي و هديده اي دادند و ايشان سپاس گويان بازگشتند [1] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 4 / 148.