بازگشت

مناظره ي امام با راهب


در شام راهبي بود كه نصاري او را مقدس و گرامي مي داشتند و سالي يكبار در حضور آنها ظاهر مي شد و آنان، او را تعظيم مي كردند. امام عليه السلام در همان روزي كه موعظه مي نمود با وي ديدار كرد، در حالي كه رهبانان و بزرگان قوم، اطراف او را گرفته بودند. وقتي كه امام عليه السلام در انجمن مستقر شد، راهب نگاهي به امام كرد و گفت:

«اي مرد، تو غريبي؟

آري.

از ما هستي و يا مخالف مايي؟

از شما نيستم.

از امت مرحومه اي؟

آري.

آيا از دانشمندان ايشاني و يا از نادانانشان هستي؟

از نادانانشان نيستم.

راهب نگران شد، دست پيش زده و شروع به سؤال از پيچيده ترين مسائل از امام عليه السلام كرد و گفت:

درخت طوبي چگونه درختي است كه اصلش در خانه ي عيسي و نزد ما است و هم نزد شما و در سراي محمد (ص) است و شاخه هايش در همه ي خانه ها مي باشد؟

درخت طوبي همچون خورشيد است كه پرتوش با اين كه خود در آسمان است به همه ي مكان ها و جاها مي رسد.



[ صفحه 310]



چگونه است كه از خوراك بهشت هرچه بخورند، تمام نمي شود؟ و چگونه چيزي از آن كاسته نمي شود؟

طعام بهشتي، همچون چراغ در دنيا است كه از نور آن استفاده مي شود و هيچ چيزي از آن كم نمي شود.

در بهشت سايه ي گسترده اي است، آن سايه چيست؟

آن، وقتي است پيش از طلوع آفتاب، سايه اي گسترده است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: [ألم تر الي ربك كيف مد الظل] [1] .

اهل بهشت با اين كه مي خورند و مي آشامند، چگونه نه بول دارند و نه غايط؟

آنها در حقيقت همچون جنين در رحم مادرند.

بهشتيان خدمتگزاراني دارند، چگونه بدون اين كه دستوري دهند، فرمان مي برند؟

انسان وقتي كه به چيزي نياز پيدا مي كند، اعضاي بدنش از آن آگاه مي شوند. به اين ترتيب خدمتگزاران نيز مطلع مي شوند و بدون فرماني، مقصود او را برمي آورند.

كليدهاي بهشت از طلا است و يا از نقره؟

كليد بهشت گفتار بنده: [لا اله الا الله] است.

راست گفتي.»

آنگاه راهب و همه ي كسانش اسلام آوردند [2] .

اين بود برخي از مناظرات و احتجاجات امام عليه السلام، ما بخش ديگري از آن را در فصلهاي ديگر كتاب بازگو خواهيم كرد.


پاورقي

[1] سوره ي فرقان: آيه 45. يعني: آيا نديدي كه پروردگارت چگونه سايه را گسترد.

[2] مناقب: 3 / 427.