بازگشت

سركوبي اهل بيت


نكته ي برجسته اي كه در سياست اموي به چشم مي خورد آن است كه، آن ها تمام نيروي اداري، اقتصادي و سياسي خود را براي در تنگنا قرار دادن و كوبيدن اهل بيت عليهم السلام بسيج كرده بودند، از موارد روشن آن:

1 - بني اميه دشنام بر اهل بيت و بدگويي ايشان را بر همه ي مسلمانان فرض



[ صفحه 333]



كرده و آن را به عنوان يك واجب ديني قرار داده بودند، كه از آن بازخواست كرده و حساب مي كشيدند. خطيب، خطابه ي خود را با دشنام به اهل بيت عليهم السلام آغاز و با دشنام به عترت پاك - كه همدوش قرآن كريم بودند - به پايان مي رساند.

و انحطاط فكري و اجتماعي در نزد اين قدرت هاي حاكم به نهايت درجه ي خود رسيد و فرصت طلبان و خودفروختگان با بدگويي و دشنام اهل بيت عليهم السلام، خود را به اينان نزديك مي كردند. مورخان نقل كرده اند كه مردي بدقيافه در حالي كه با حجاج به تندي صحبت مي كرد، و با صداي بلند مي گفت:

«اي امير! كسان من، مرا عاق كرده اند و نام مرا علي گذاشته اند! در حالي كه من تنگدست و درمانده ام و به صله ي امير نيازمندم...»

حجاج لبخندي زد و به وي گفت:

«به خاطر رسيدن به صله ي ما، چنين راهي را انتخاب كرده اي...» [1] .

براستي كه پست هاي دولتي و اموال دولت، بي حساب بر نابكاران و نادانان بخشش مي شد، به خاطر اين كه آنان اهل بيتي را كه خداوند از ايشان پليدي را برده و كاملا آن ها را پاك داشته است، بدگويي مي كردند.

و اين نوع رفتار، انبوه كينه و خشم را در روح و جان مؤمنان و دين داران بوجود آورد و آنان را واداشت، تا خشم خود را نسبت به بني اميه ابراز كنند. از آن جمله كثير بن كثير شاعري كه از مبدأ غيب الهام مي گرفت، چنين مي گويد:



لعن الله من يسب عليا

و حسينا من سوقة و امام



أيسب المطهرون جدودا

و الكرام الأخوال و الأجداد



يأمن الطير و الحمام و لا

يأمن آل الرسول عند المقام



طبت بيتا و طاب اهلك اهلا

اهل بيت النبي و الاسلام



رحمة الله و السلام عليهم

كلما قام قائم بسلام [2] .



[ صفحه 334]



اين اشعار، ميزان ناراحتي گسترده و اندوهي ژرف را به خاطر بدگويي به اهل بيت مجسم كرده است همان طوري كه بيانگر راست ترين محبت قلبي و خالص ترين ارادت به ايشان است.

2 - سلطه اموي براي مبارزه ي با اهل بيت عليهم السلام، پرورش را به خدمت گرفت، كه در حقيقت مهمترين وسيله اي بود كه براي رسيدن به هدف خود مورد توجه قرار داده بود، از آموزگاران مكتبخانه ها قول گرفته بود كه به خورد كودكان، روح ناخوشايندي و دشمني نسبت به خاندان پيامبر (ص) را بدهند و در كاشتن تخم اين انگيزه ناروا در عرصه ي جانشان دقت كنند، به خاطر آن كه نسلي با كينه، نسبت به خاندان پيامبر (ص) بار بيايند [3] و اين از مهمترين و خطرناكترين وسايل در برابر اسلام بود. كه بين بعضي از مسلمانان و عترت پيامبر (ص) - كه دوستي آنان را خداوند در كتاب خود، واجب شمرده است - فاصله انداخت و همواره آثار اين پديده ي شوم تا به امروز در ميان مردم ما باقي است.

3 - سلطه ي اموي جمعيتهاي جعل حديث بوجود آورد، تا اين كه حديث جعل كنند و آن را در نكوهش اهل بيت عليهم السلام با آب و تاب بيان كنند و احاديثي در مدح و ثناي صحابه پيامبر و بني اميه بسازند و از جمله احاديثي كه وضع كردند اين بود كه پيامبر (ص) فرمود:

«خاندان ابوطالب دوستداران من نيستند و تنها ولي من خدا است»

و ابوهريره رئيس اين گروه، روايت كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود: «همانا ابوطالب در ژرفاي كمي از آتش دوزخ است.!» و او كسي است كه بيش از همه درباره ي كفر ابوطالب - مؤمن قريش و پشتيبان اسلام، و مدافع رسول خدا در



[ صفحه 335]



دشوارترين موارد و سخت ترين جاها - حديث نقل كرده است و علت اين كار، كاستن از اهميت جناب ابوطالب و زدودن آثار و اوصاف او بوده است.

به هر حال سلطه هاي اموي، به اين گروه هاي جعل حديث عنايت خاصي داشتند و در راه نشر خبرهاي ساختگي آنها بر ضد خاندان پيامبر (ص) تلاش مي كردند و اين تلاش ها به منظور تحت الشعاع قرار دادن نظر مردم و بازگرداندن آنها از عترت و دودمان رسول خدا (ص) بوده است.

4 - بني اميه توجه خاصي به كشتن عترت طاهره داشتند، دست ناپاك ايشان به اين انسانهاي پاكي كه، خداوند محبت آنان را بر تمام مسلمانان واجب ساخته بود، دراز بود و براستي كه آنان نقش مهمي در ترور اميرالمؤمنين عليه السلام - مطابق تحقيقي كه ما به عمل آورده ايم [4] - داشته اند.

و معاوية نخستين سبط پيامبر (ص) و گل خوشبوي او، امام حسن عليه السلام را نابهنگام كشت. و به دست همسر امام، جعيدة [5] دختر اشعث به آن بزرگوار زهر خورانيد [6] پس از وي يزيد، به بدترين جنايت دست زد كه دل انسان را مي لرزاند و اين جرم را با كشتن عترت طاهره در سرزمين كربلا، مرتكب شد. اين جنايت بزرگ بود كه باعث شد تا جهان اسلام نسبت به بني اميه، احساس نفرت و انزجار، همگاني پيدا كنند و انگيزه ي شعله ور شدن آتش نهضت هاي كوبنده در برابر اين حكومت جاهلي گرديد.

طاغوت بني مروان - هشام بن عبدالملك - اقدام به كشتن زيد بن علي بن حسين عليهم السلام كرد و آن پليد ناپاك، دستور داد سر مقدس زيد را در مجلس وي قرار دادند و امر كرد تا هر كس وارد مجلس او شد، با كفش به صورت جناب زيد بزند، در حالي كه او پاره اي از جگر رسول خدا (ص) بود.

هشام به استاندار كوفه نوشت كه، پيكر زيد را بگذار تا روي دار بماند و او را از چوبه ي دار پايين مياور! و اين كار را به منظور خوار ساختن علويون و انتقام گرفتن از



[ صفحه 336]



ايشان كرد و پيكر پاك جناب زيد، بر روي شاخه هاي درخت ماند، در حالي كه آفتاب بر او مي تابيد و بادها بر او مي وزيدند و نگهباناني از ترس اين كه مبادا او را بربايند و در خاك دفن كنند، بر آن سر مقدس گمارد و پس از سلطه مرواني تصميم به سوزاندن آن پيكر مقدس و به باد دادن خاكستر آن گرفت [7] .

بني اميه تصميم به كشتن يحيي بن زيد كه به خونخواهي پدرش قيام كرده بود گرفت. به اين ترتيب، خدا مي داند كه اولاد رسول خدا (ص) چه مصائبي - از قتل، سركوبي، ستم و خواري - را از دست بني اميه ديدند كه اينان بدين وسيله، حرمت پيامبر (ص) را درباره ي عترتش كه سزاوارتر از هر چيز به رعايت و محبت بودند، از بين بردند. به هر حال، آنچه را كه عترت طاهره از انواع سختي ها و گرفتاريها در طول حكومت اموي ديدند، محققا باعث خشم خوبان و دينداران شد، همان طوري كه باعث به هم پيوستن نيروها و حركت توده هاي مسلمان به سمت يك نهضت بزرگي شد كه به حكومت بني اميه پايان داد.


پاورقي

[1] حياة الامام الحسن بن علي: 2 / 336.

[2] شرح ابن ابي الحديد: 3 / 475، سخنان آزادگان را كه به اين خاطر، بني اميه را نقد كرده اند، ما در كتاب خود: حياة الامام الحسن بن علي (2 / 338) آورده ام.

خداوند آن را كه علي و حسين را كه زمامدار و امامند دشنام دهد، از رحمت خود دور سازد!

آيا كساني را دشنام مي دهد كه نياكانشان پاك و دائي ها و اجدادشان بزرگوارند؟

پرندگان و كبوتران در امانند و حال آن كه خاندان پيامبر با آن مقام در امان نيستند!

خاندان پيامبر و خاندان اسلام! شما، از نظر خاندان، پاك و از نظر خانواده شايستگانيد.

رحمت و درود خدا بر ايشان فرستد هرگاه كه ايستاده اي، براي سلام سرپا بايستد.

[3] زيرا آنها به خوبي مي دانستند كه ذهن خالي و دل پاك كودك آماده ي پذيرش هرگونه مطلبي است كه معلم عرضه كند، و از اين جا است كه نقش پيامبرگونه ي معلمان به خوبي روشن مي شود. م.

[4] ما اين مطلب را در مقدمه ي خود بر كتاب «معاويه در پيشگاه محكمه ي جزاء» بررسي كرده ايم.

[5] مشهور و مضبوط در اكثر كتب، «جعده» بدون ياء است، محتمل است، غلط چاپي باشد. م.

[6] حياة الامام الحسن.

[7] عقايد الزيديه.