بازگشت

سفارش ابراهيم به ابومسلم


ابراهيم امام به غلامش - ابومسلم - اين سفارش مشتمل بر گناه و تبهكاري و خروج از مرز دين را، توصيه كرد:

«اي عبدالرحمن، تو از خانواده ي ما هستي! بنابراين، اين سفارش مرا حفظ كن! به اين قبيله ي از يمن توجه كن و آنان را گرامي دار و از آنها حمايت كن، كه خداوند اين كار را به سامان نمي رساند مگر به وسيله ي ايشان. و باز قبيله ربيعه را زير نظر بگير! و آنها را در كار خود متهم شمار و به آنها اعتماد نكن. و به قبيله مضر بنگر كه آنان دشمنان نزديك ما هستند. به اين ترتيب هر كسي را كه در كارش مشكوك ديدي و در دلت چيزي از او بود، از دم تيغ بگذران. و اگر توانستي كسي را در خراسان اجازه ندهي تا به زبان عربي صحبت كند، اين كار را بكن! و هر جواني كه قدش به پنج وجب برسد، او را بكش...». [1] .

اگر اين وصيت درست باشد، دليل بر آن است كه اين مرد، اساسا بويي از اخلاق انساني نبرده و هيچ رابطه اي با اسلام كه نسبت به ريختن خون به ناحق و حرمت خون، جانب احتياط را دارد، نداشته است.



[ صفحه 374]



ابومسلم به سفارش ابراهيم عمل كرد و در خونريزي و از بين بردن آبرو و حرمت اشخاص زياده روي كرد و شش صد هزار از عربها را با شمشير ستم از پا درآورد. البته اين عده غير از آن كساني هستند - به گفته ي مورخان - كه در جنگ با وي كشته شدند. در نتيجه اين اعمال، غم و اندوه همه جا را فرا گرفت، و اين ها جناياتي بود كه هر كسي ذره اي انگيزه ي ديني و يا انساني داشت، چنين اعمالي را مرتكب نمي شد.


پاورقي

[1] به نوشته ي مورخان، ابومسلم تمام كساني را كه با قلمرو اختيارات او مخالف بودند، از پا درآورد. اين كه دستور كشتن جوانهايي را داده بود كه به حد رشد رسيده باشند ظاهرا كشتن افراد نابالغ و نوجوان را آن روز قبيح مي دانستند. م.