بازگشت

ابومسلم در خراسان


پس از اين كه ابومسلم به عنوان سپهسالار، از طرف بني عباس تعيين شد، فوري به سمت خراسان حركت كرد، تا طرفداران و حاميان را به صحنه ي جنگ رهبري كند، تا كار حكومت اموي را يكسره كند، به مجرد اين كه به خراسان رسيد و با مبلغان و سران روبرو شد، سخنراني كرد و به آنها گفت:

«دلهايتان را استوار سازيد كه، داشتن جرأت و قوت قلب از عوامل پيروزي است، كينه توزيها را زياد به خاطر آوريد كه باعث پايداري مي گردد، از فرماندهي اطاعت كنيد، كه خود سنگر جنگجويان است...» [1] .

جنبش را به طرز جالب و دقيقي سر و سامان داده و براي مردم فساد حكومت اموي و ستم و خفقاني را كه بر مردم روا داشته بود، مجسم مي كرد و وعده مي داد كه بزودي بساط عدالت، آزادي و رفاه را در بين آنها خواهد گسترد، تا اين كه دل ها را به خود جلب كرد و توده ي مردم خراسان به او گرويده و در پيرامون او جمع شدند. بدين وسيله اولين هسته ي مركزي براي سپاهيان بني عباس بوجود آمد.

تنها چيزي كه مي توانست ابومسلم را به پيروزي برساند و بدان وسيله بر تمام حوادث چيره شود، بهره گيري وي از تعصب قبيله اي در خراسان بود، كه يمني ها با مضري ها مخالف بودند و ابومسلم از اين انگيزه ي خصومت، بهره برداري كرده و آتش عداوت را شعله ور مي ساخت، و هر وقت كه احتمال مي رفت تفرقه ي آنها به اجتماع در نبرد با وي، مبدل گردد، دلهاي طائفه اي از آنها را بر ضد طائفه ي ديگر پر از آتش كينه مي ساخت و قبيله اي را كه كشته داده بود به فكر انتقام جويي مي انداخت و بدين وسيله از



[ صفحه 375]



مبارزه ي با خود باز داشته و كار به سود او پايان مي گرفت.


پاورقي

[1] عقد الفريد: 1 / 158.