بازگشت

دستگيري موسي بن جعفر


سال صد و هفتاد و نهم هجرت هارون براي استحكام خلافت اولاد خود به گرفتن موسي بن جعفر عليه السلام اراده ي حج كرد و فرمانهايي به اطراف نوشت كه علما و سادات و اعيان و اشراف همه در مكه حاضر شوند تا از ايشان براي ولايتعهد خود بيعت بگيرد.

هارون اول به مدينه ي طيبه كنار قبر مطهر حضرت رسول صلي الله عليه و آله آمد و به او خطاب كرد: پدرم فداي تو باد يا رسول الله، من عذر مي طلبم در امري كه اراده كرده ام در باب موسي بن جعفر كه مي خواهم او را حبس كنم، چون مي ترسم فتنه اي برپا كند كه خونهاي امت تو ريخته شود.

در همان روز هارون فضل بن ربيع را فرستاد و در وقتي كه آن حضرت نزد قبر جد بزرگوارش رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز مي خواند، در اثناي نماز آن جناب را گرفتند و كشيدند و از مسجد بيرون بردند. حضرت متوجه قبر جد



[ صفحه 253]



بزرگوار خود شد و گفت: يا رسول الله، به تو شكايت مي كنم از آنچه از امت بدكار تو به اهل بيت بزرگوارت مي رسد.

مردم از هر طرف صدا به گريه و ناله و فغان بلند كردند.

چون امام مظلوم را نزد آن لعين بردند، ناسزاي بسيار به آن جناب گفت و امر كرد كه آن حضرت را مقيد گردانيدند. آنگاه دو محمل ترتيب داد براي آنكه مردم ندانند آن جناب را به كدام ناحيه مي برند. يكي از محملها را به سوي بصره فرستاد و يكي را به جانب بغداد، و حضرت در محملي بود كه به جانب بصره مي رفت.