بازگشت

رسوا سازي ياران طاغوت


آن حضرت با اينكه بسيار صبور و بردبار بود و به خاطر كظم غيظ و فرو خوردن خشم خود به «كاظم» معروف شده بود، اما در مقابل افراد جسوري كه مي خواستند براي اربابان ستمگر خود خوش خدمتي كنند و پا را از گليم خويش فراتر نهند و به حريم مقدس امامت و ولايت تعرض روا دارند، هيچ گونه امان نمي داد و با اراده قاطع و با صلابت كامل برخورد مي كرد و هم فكران آنان را تا ابد پشيمان مي نمود.

علي بن يقطين مي گويد: هارون الرشيد مرد ساحري را دعوت كرده بود تا در جلسه اي با حضور خليفه و ديگران با كارهاي سحرآميز و خارق العاده خويش حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام را خوار و شرمنده سازد. هنگامي كه غذا را آوردند، آن مرد ساحر با طرفند خاص خويش جادويي را به كار برد كه وقتي خادم امام عليه السلام مي خواست براي حضرت كاظم عليه السلام نان بردارد و نزد حضرتش بگذارد، نان از دست او مي پريد و دور مي شد. هارون از اين عمل ساحر آن چنان خوشحال شده و به وجد آمده بود كه در پوست خود نمي گنجيد و به شدّت مي خنديد. امام وقتي احساس كرد كه اين نقشه براي اهانت به حجت خدا طراحي شده است، با صلابت و قاطعيت تمام سر مبارك خويش را بلند كرده و به عكس شيري كه روي پرده كشيده شده بود اشاره نمود كه: «يا اَسَدَ اللّه ِ خُذْ عَدُوَّ اللّه ِ؛ اي شير خدا بگير دشمن خدا را!»

آن تصوير به صورت شير درنده اي مجسم شد و در يك لحظه آن مرد ساحر را دريد و به كام مرگ فرستاد و سپس به جاي خود برگشت. هارون نيز از ترس غش كرد و به رو افتاد. هنگامي كه به هوش آمد از امام استدعا كرد كه آن مرد را دوباره زنده كند و از شكم شير بيرون آورد. امام فرمود: اگر عصاي حضرت موسي عليه السلام ريسمانها و ساير لوازم ساحران را برگردانده بود، اين تصوير نيز آن مرد را كه بلعيده برمي گرداند. [1] .


پاورقي

[1] المناقب، ج4، ص300.