بازگشت
چهار گل از گلستان مدرسه امام كاظم ع


ابن بزيع:




يكي ديگر از اعيان و رجال بزرگ شيعه و از شاگردان مبرز و از روايتگران احاديث اهل بيت مي باشد. نامش محمد بن اسماعيل يكي از علاقمندان اهل بيت است كه هم از امام هفتم و هم از پيشواي هشتم كسب فيض و علم نموده است و طبق امر امام، در تشكيلات و دستگاه بني عباس هم شغل مهمي برگزيده و يكي از مشاورين خاص حكومت بود.




امام رضا (عليه السلام) به او فرمودند: «در دستگاههاي اداري ستمگران، كساني از صلحا و نيكوكاران وجود دارند كه خداوند متعال بلا و آفت را بوسيلهء آنان از اولياي خود بر مي گرداند، و أمور مسلمانان را با كمك آنان، اصلاح مي كند، افراد با ايمان را از ضرر و گرفتاري نجات مي بخشد. آنان پناه نيازمندان از اهل ايمان هستند». (1)




در دستگاههاي اداري ستمگران، كساني از صلحا و نيكوكاران وجود دارند كه خداوند متعال بلا و آفت را بوسيلهء آنان از اولياي خود بر مي گرداند، و أمور مسلمانان را با كمك آنان، اصلاح مي كند، افراد با ايمان را از ضرر و گرفتاري نجات مي بخشد. آنان پناه نيازمندان از اهل ايمان هستند




مؤمن طاق:




محمد بن علي بن نعمان يكي از افاضل شاگردان مكتب تربيتي امام ششم و امام هفتم مي باشد كه در مباحثات اعتقادي و مناظرات كلامي، مهارت و تبحر خاصي داشت و اين قبيل مباحث از طرف امام (عليه السلام) به او محول مي گرديد.




دفاعيات او از مقام و لايت اهل بيت فراوان صورت گرفته است و گفتگوهاي متعددي با رؤساي اديان و مذاهب انجام داده است كه در همه پيروزي با او بوده است گويند روزي ابوحنيفه به او گفت: آيا راست است كه تو معتقد به رجعت و بازگشت مجدد هست ؟




گفت: آري. ابوحنيفه با مسخره و استهزاء گفت: پس پانصد دينار به من قرض بده و هنگام بازگشت مجددا من به تو پرداخت مي نمايم.




امام صادق (عليه السلام) در حق او (هشام )فرمود: «تو در مدافعات خود نسبت به اهل بيت مؤيد و منصور از جانب پروردگار عالم هستي»




مؤمن طاق: عيب ندارد در صورتي كه تو به من تعهد بسپاري كه هنگام رجعت به صورت ميمون يا ديگر مسخ شده ها بر نگردي بلكه به صورت انسان باشي تا بتوانم طلب خود را و صول نمايم




ابوحنيفه شرمنده و عاجز از پاسخ شد. (2)




او پس از رحلت امام صادق (عليه السلام) با ابوحنيفه روبرو گرديد، وي به صورت شماتت به مؤمن گفت: امام تو هم از دست رفت.




مؤمن پاسخ داد: آري ! امام من رحلت نمود ولي امام و پيشواي تو تا وقت معلوم مهلت داده شده است (اشاره به شيطان است كه قرآن مي فرمايد: «من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم...»). (3)









موسي بن ابراهيم مروزي




آموزگار فرزندان سندي بود كه افتخار آشنائي و كسب فيض محضر امام را در منزل سندي بن شاهك دريافت و از وجود پر فيض امام بهره ها برد و آنچه را شنيده بود در كتابي به نام «مسند الأمام موسي بن جعفر (عليه السلام)» تأليف نمود كه مورد توجه دانشمندان و محققين قرار گرفته است و تاكنون به صورتهاي مختلف به طبع رسيده است.




مسند امام شامل 59 حديث است كه به عنوان نمونه چند حديث از آنها نقل مي گردد:




1. قال (عليه السلام) قال رسول الله: «لا طاعة لمخلوق في معصية الله»: هرگز با معصيت به پروردگار امتثال امر بنده روا نيست.




به مؤمن گفت: امام تو هم از دست رفت.




مؤمن پاسخ داد: آري ! امام من رحلت نمود ولي امام و پيشواي تو تا وقت معلوم مهلت داده شده است




2. قال (عليه السلام) قال رسول الله: «من آذي المسلمين في طرقهم و جبت عليه لعنتهم»: هر فردي كه در امر راه، اذيت مسلمانان را فراهم سازد شايسته ي لعن و نفرت مردم مي باشد.




3. قال (عليه السلام) قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «ألمرء علي دين خليله»: روحيه ي هر فرد را با دوستش مي توان شناخت.




4. قال (عليه السلام): «ان الحسن و الحسين لايقبلان جوائز معاويه»: جدم حسن و حسين عطايا و جوائز معاويه را نمي پذيرفتند.




5. قال (عليه السلام) قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «ثلاث لاترد دعوتهم: الأمام العادل، و الصائم حتي يفطر و دعوة المظلوم»: دعاي سه نفر به مرحله اجابت نزديكتر است: پيشواي راستين، فرد روزه دار قبل از افطار، و ستمديده و مظلوم. (4)














هشام زبان گوياي شيعه




هشام بن حكم يكي ديگر از شاگردان با فضيلت و سخنگوي توانا از تربيت يافتگان امام ششم و هفتم (عليه السلام) مي


تصاوير ويژه شهادت امام كاظم ع




باشد كه عمر خود را در راه مبارزه و دفاع از اهل بيت طهارت و عصمت صرف نمود و دشمنان و مخالفين را با سلاح علم و منطق و حربهء فضيلت و دانش، منكوب و محكوم نمود او در مناظرات متعددي شركت جست و پيروزي نهائي را در همه جا به دست آورد.




سكونت او در بغداد در محله كرخ بوده است و به تجارت مي پرداخت نخست متمايل به فرقه جهميه بود كه متمايل به جبر و سلب قدرت از انسان بود در اثر تماس با امام ششم و كسب فيض از محضر او توانست خود را از اوهام و سفسطهها نجات داده و به حقيقت و و اقع گرايش و تمايل پيدا نمايد و مس وجود خود را تبديل به طلا نمايد و دوره ي تكميلي خود را در مكتب امام طي نمايد و از فارغ التحصيلان مبرز آن مكتب درآيد و افراد فراواني را به شاهراه هدايت و سعادت، سوق دهد و اندوخته هاي علمي خود را به صورت بيان و بنان، در اختيار ديگران قرار دهد، امام صادق (عليه السلام) در حق او فرمود: «تو در مدافعات خود نسبت به اهل بيت مؤيد و منصور از جانب پروردگار عالم هستي» و اين فضيلت در حق او كافي است. (5)




مناظرات او با عمرو بن عبيد امام مسجد بصره، يحيي بن خالد برمكي، نظام و ديگر سران فرقه هاي باطله آن روز معروف است به خصوص كه درباره ي هشام بن حكم، كتابهاي مستقلي تأليف شده است كه ما را بي نياز از معرفي او مي نمايد. (6)

***

1. نجاشي، ص 255.

2. تنقيح المقال، ج 3، ص 161.

3. رجال كشي، ص 123.

4. نجاشي، ص 255.

5. تنقيح المقال، ج 3، ص 161.

6. رجال كشي، ص 123.