بازگشت
معرفت كبوتر


عليّ بن ابوحمزه ثمالي حكايت نمايد:




روزي يكي از دوستان حضرت ابوالحسن امام موسي كاظم عليه السلام به ديدار آن حضرت آمد؛ و حضرتش را به ميهماني در منزل خود دعوت كرد.




امام عليه السلام دعوت دوست خود را پذيرفت و به همراه آن شخص حركت كرد تا به منزل او رسيد.




همين كه حضرت وارد منزل شد، ميزبان تختي را مهيّا نمود و امام كاظم عليه السلام بر آن تخت جلوس فرمود.




چون صاحب منزل به دنبال آوردن غذا رفت، حضرت متوجّه شد كه يك جفت كبوتر زير تخت در حال بازي و معاشقه با يكديگر ميباشند.




وقتي صاحب منزل با ظرف غذا نزد حضرت وارد شد، امام عليه السلام در حال خنده و تبسّم مشاهده كرد، از روي تعجّب اظهار داشت: يابن رسول اللّه ! اين خنده و تبسّم براي چيست؟




حضرت فرمود: براي اين يك جفت كبوتري است كه زير تخت مشغول شوخي و بازي هستند، كبوتر نر به همسر خود ميگويد: اي انيس و مونس من، اي عروس زيباي من! قسم به خداوند يكتا! بر روي زمين موجودي محبوبتر و زيباتر از تو نزد من نيست؛ مگر اين شخصيّتي كه روي تخت نشسته است .




صاحب منزل با تعجّب عرضه داشت: آيا شما زبان حيوانات و سخن كبوتران را هم ميفهميد؟




امام عليه السلام فرمود: بلي، ما اهلبيت رسالت، سخن حيوانات و پرندگان را ميدانيم؛ و بلكه تمام علوم اوّلين و آخرين به ما داده شده است .




_____________________




نكته:




1- براي اثبات امامت ائمه "عليهم السلام" و حقانيت و ضرورت وجودشان در كتابهاي كلامي بطور گسترده بحث و استدلال شده و اينگونه ماجراها جهت اثبات اين مسأله نيست بلكه جهت آشنايي با تاريخ و سيره آنان و پندآموزي است




2- مواجه هي امامان "عليهم السلام" با افراد مختلف متناسب با عقول و ميزان فهمشان بوده است لذاست كه ميبينيم مباحثات آنان با دانشمندان و اصحاب سرّشان، سرشار از مطالب بلند و معارف مستدَلّ، و با عوام بسيار ساده است




3- گونهاي از رفتار آن بزرگواران "عليهم السلام" در مقام تحدّي و بر جا نشاندن مخالفان (اسكات خصم) بوده مانند آنچه كه در تاريخ انبيا نيز آمده است و نبايد خُردهي قوي نبودن با مثبِت نبودن كرد.

***

بحارالانوار: ج 41، ص 56، ح 65/ مختصر بصائرالدّرجات : ص 114.