بازگشت
موسايي دگر


بزم ما را باز آمد عالم آرايي دگر

كز قدومش بزم ما گرديده سينايي دگر

قرنها بگذشته از موسي و شرح رود نيل

آمده اينك به فتح نيل موسايي دگر

صادق آل نبي را داده حّي بي نياز

از براي تشنگان علم، دريايي دگر

گرچه زهرا را به عالم نيست همتايي، ولي

شد حميده با چنين فرزند،زهرايي دگر

اي صبا بر گو به زهرا ديده روشن چون خدا

داده بر فرزند تو شمس دلارايي دگر

گر كه مريم مام يك عيسي بود، حق از كرم

داده بعد از پنج عيسي بر تو عيسايي دگر

از پي ترويج دين و حفظ قرآن مجيد

هادي ما در طريقت گشته مولايي دگر

تاجهان مرده را زانفاس گرمش جان دهد

زد قدم دراين جهان اينك مسيحايي دگر

يوسفي آمد كه يوسف هم بود زندانيش

زانكه زندان رفتن او راست معنايي دگر

تا كنداز ريشه بنياد بني العباس را

زد قدم امروز انسان ساز فردايي دگر

تا كه در عالم به آقايي رساند شيعه را

حق به آقايي خود آورده آقايي دگر

غير آل للَّه ما را نيست در محشر شفيع

از در دربار آنان پس مرو جايي دگر

در جزا برگ عبور ما به امضاءبسته است

معتبر جز مهر آنان نيست امضايي دگر

گر به تيغي بند بند شيعه را سازي جدا

در سرش جز عشق آنان نيست سودايي دگر

شعر من ران ملخ هست و من (ژوليده) مور

غير اينم بر سليمان نيست كالايي دگر

***